۱۳۸۷ شهریور ۳۰, شنبه

نامه ای به آقای اعلمی

علی اکبر اعلمی، نماینده اصلاح طلب مجلس ششم، در نوشتاری باعنوان «ملاحظاتی پیرامون بهاییت و حقوق شهروندی»، در مورد بهاییان اظهار نظر کرد. کامنت زیر را برایشان فرستادم.

آقای اعلمی
امروز آخرین نطق پیش از دستورتان را در ویکیپدیا می خواندم. نطقی غرا و جذاب در مورد عدالت بود، در موردمنع از تفتیش عقیده بود، در مورد آزادی بیان و شرافت انسان بود. به شما بخاطر ایراد شجاعانه چنین نظراتی تبریک می گویم و همچنین بسیار خوشحالم از اینکه حقوق شهروندی بهاییان را نیز معتبر شمرده اید.
بنده یک بهایی هستم که به علت محرومیت از تحصیل جلای وطن کرده ام و اکنون درUCLA در رشته ریاضیات محض، در مقطع دکترا در حال تحصیلم. بنده با آثار دیانت بهایی آشنایی معتنابهی دارم و در تشکیلات بهایی، چه در ایران و چه در آمریکا، به اندازه کافی فعال بوده ام تا مبانی اعتقادی و اجتماعی این آیین را بدرستی بفهمم. این را بخاطر آن نوشتم که بنده را یک "پیرو ساده" نخوانید.
خوب است بدانید که جوانان بهایی بالاخص در ایران با معارف اسلامی و سایر ادیان نیز خود را آشنا می سازند. این آشنایی اما نه با دیدی منفی بلکه بخاطر درک بهتر حقیقت و امکان رابطه ای سازنده با پیروان این ادیان است. حتما قبول می فرمایید که بسیاری از علمای مسیحی هم قرآن را خوانده اند، با دقت هم خوانده اند، و حاصل مطالعاتشان نوشتن ردیه بر دین اسلام و راه انداختن وب سایت های بیهوده بر ضد قرآن بوده است. آیا فکر می کنید که ایشان قرآن را با بی طرفی و با نیتی پاک خوانده اند؟ یا آنکه خیر، نیتشان یافتن نقطه ضعف و اثبات درستی خودشان در "مخالفت" و تحکیم "تنفرشان" از شریعت پیامبر بوده است؟
هر درونی کو خیال اندیش شد
چون دلیل آری خیالش بیش شد.
آری، جناب اعلمی باز هم شجاعت شما را در دفاع از حقوق شهروندی بهاییان می ستایم، اما مطالعه شما در مورد دیانت بهایی را بی شباهت به مطالعه آن مسیحیان نمی دانم. اگر ایقان را خوانده باشید در اولین صفحه شرح مبسوطی از شرایط «سالکین سبیل ایمان و طالبین کووس ایقان»، یعنی متحری حقیقت، را می یافتید. راستش را بگویم برای یک بهایی زیاد سخت نیست که از روی اعتراضات بخواند که شخص در کجا ایستاده است. جواب سوالات شما بار ها و بارها، مبسوطا داده شده است، نیازی به تفسیر ندارد، باید کلید واژه ها را از روی آثار دیگر بهایی بخوانید تا به سر معانی آگاه شوید.
و اما در مورد ارتباط بهاییان با بیگانگان هم ظاهرا بایک بهایی خیالی سر و کار داریم. ۱۵۰ سال گذشت و ما منتظر، که بالاخره یک بهایی را همراه با شواهد عینی، ونه ذهنی، به ما نشان بدهند که با بیگانه در تماس بوده. من از تمام کسانی که گمان می کنند دیانت بهایی با دولتی،  رابطه ای خارج از اصولی که در کتاب اقدس و سایر کتب بهایی ذکر شده است، دارد می خواهم که کمی هم به مدارک عینی توجه کنند، دست از آسمان و ریسمان بهم بافتن بردادند،
۱) عوض آنکه بگویند «مشرق الاذکار بهاییان در روسیه است پس دین بهایی ساخته روسیه است»، مدرکی بیاورند که نشان دهد بهاءالله در طی ۵۰ سال رسالت خود چگونه با دولت روس تماس می گرفت. انگیزه بهاءالله از تحمل تبعید و زندان چه بود؟ چرا با وجود حمایت روسیه، ۴۰ سال از عمرش را، تا هنگام وفات، در تبعید در بدترین مکان دنیا گذاراند؟ و در عوض این از خود گذشتگی از دولت روس چه چیزی گرفت؟
از میان بهایی ستیزان کسانی به ضرورت ارائه چنین مدارکی پی بردند، لذا کتابی ساختند بنام خاطرات دالگورکی. در این کتاب مبسوطا در مورد ارتباط بهاییان با روسیه از قول این کاردار نوشتند. طولی نکشید که طبل رسوایی شان از بام اوفتاد و جعلی بودن کتاب بر صاحبان بصر چون روز واضح شد.

۲)عوض آنکه بگویند «آمریکا از بهاییان دفاع می کند پس بهایی ها آمریکایی هستند» (این استنتاج آقای خمینی در مورد بهاییان در یکی از سخنرانی هایشان بود)، متن یکی از قرار داد ها، نامه ها و یا توافقنامه ها را رو کنند. آمریکا بارها در مورد نقض حقوق کودکان و سنی ها هم اعلام نگرانی کرد، چرا نمی گویید که کودکان و سنی ها هم آمریکایی هستند؟ بسیاری از کشور های دیگر نیز ایران را بخاطر نقض حقوق بهاییان زیر سوال بردند، چرا بهاییان را فقط آمریکایی می دانید؟
۳) عوض آنکه بگویند «بیت العدل اعظم بهاییان در اسراییل است، پس بهاییان تحت حمایت اسراییل هستند»،(البته بخاطر اینکه بعضی هامی گویند بهایی ها به اسراييل پول می دهند پس اسراییل تحت حمایت بهایی هاست، این مورد تخصصی شده و بهتر است علمای فن توضیح بیشتری بدهند و ما را شیرفهم کنند که کی از کی حمایت می کند) مدرکی نشان بدهید که ثابت کند جامعه بهایی مناسباتی سیاسی با اسراییل دارد و یا ارتباطی ولو ناچیز با سیاست های این دولت در قبال فلسطینیان دارد.
و نیز به مدارک بجا مانده رجوع کنند:
۴) خلاصه مذاکرات محافل ملی و محلی ایران در اختیارشان است، سی سال وقت داشتند که آنها را بگردند و زیر و رو کنند، آیا یک مدرک که دال بر رابطه بهاییان ایران با دول خارجه باشد یافت شد؟ غیر از آنکه ادعاهای عجیب و غریب چند خبر چین را در وب سایتها علم کردند آیا از اصل رابطه هیچ مدرکی بدست آمد؟ حتما باز هم مثل لانه جاسوسی دیر رسیدند و مدرک ها پریده بود اما ادعاهای بزرگ حضرات هرگز نمی پرد.
راستی اگر این ادعاها و تهمت ها نباشد، اعدام ۲۰۰ بهایی(مطمئنم که به عنوان یک نماینده مجلس در این مورد هم نه مدرکی در دست دارید و نه اطلاعی از آن) چگونه توجیه می شود؟ضبط اموال بهاییان، غصب زمین هاشان، آزار دانش آموزانشان، سوزاندن منازلشان، آواره کردن و بی خانمانی شان چه توجیه وجدانی دارد؟(ناراحت نباشید از شما نمی خواهم که نظرتان را بگویید، چون در این موارد، نه چیزی شنیده اید و نه به عنوان یک نماینده لزومی می بینید که جستجویی کنید، اصلا جان و مال یک بهایی چه ارزشی دارد که وقت گرانبهای یک نماینده صرف آن شود؟)
و شما هم آقای اعلمی، عوض آنکه از خوانندگان بپرسید که «آیا انتخاب این سرزمین به عنوان مقر مشترک رژیم صهیونیستی و مجمع بیت العدل عظیم بهائیت را هم تصادفی می دانید؟» خودتان مدرکی نشان بدهید که خلاف آن را ثابت کند. 
باز هم در پایان از صراحت و شجاعتتان در باره حقوق شهروندی بهاییان تشکر می کنم.
خدا یار و یاورتان

--------------------------------------------
چند تصحیح بعد از پست اعمال شد که امیدوارم آقای اعلمی به بزرگواریشان ببخشند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر