۱۳۸۸ دی ۲۹, سه‌شنبه

باور ما عمیق تر از تبلیغات شماست

خلاصه مقاله‌ای تحت عنوان "اگر راستگویید تمنای مرگ کنید" در سایت نگاه:

تلاش جدید جریانهایی درون حکومت اسلامی ایران برای تغییر باور مردم ایران پروژهء سریالی اعترافات تلویزیونی است. به گمان اینکه این حرکت نخ نما شده بتواند بر لایه های عمیق و درونی قاطبه جامعه داخل شده و باور مردم را عوض کند. غافل از این که این اقدامات نه تنها باوری را تغییر نمی دهد بلکه بر باورهای قدیم صحه می گذارد و آن را تحکیم می کند. دیگر فرقی نمی کند که این اعترافات از دهان سران اصلاح طلب در آید یا افرادی منسوب به مجاهدین خلق یا بهائیان.

باید پذیرفت عصر جدیدی از باورمندی مردم ایران فرا رسیده. باور به توانائی و شرافت ملت و باور به جایگاه رفیعی اراده الهی برای این سرزمین مقدر کرده و از همه مهمتر این که این خود ملت ایرانند که با فضائل و قابلیت های اخلاقی و معنویشان و با اتحادی حقیقی و گسترده می توانند خود سرنوشتشان را رقم زنند.

این روز ها خیلی به یاد آلبر کامو و کتاب خواندنی اش "نامه به یک دوست ناشناس آلمانی" هستم. در این کتاب که در اوج جنگ جهانی دوم و زمان اشغال فرانسه بوسیله ارتش آلمان نازی نوشته شده کامو خطاب به یک افسر آلمانی ناشناس که از سر دور اندیشی شگرف یک هنرمند او را "دوست" نامیده، آیندهء جنگ و اشتباهات تعصبات نازیسم را گوشزد می کند. در جمله ای درخشان و تاریخی کامو به دوست ناشناس آلمانی اش می گوید که :"مطمئن باش که تعداد ما بیشتر از همه گلوله های شماست". اما امروز می خواهم با ادای دینی عمیق به کامو اما خطاب به یک دوست ناشناس بسیجی، سپاهی، اطلاعاتی، کیهانی و ... بگویم " باور ما عمیق تر از تبلیغات شماست" ما را از اعترافات ساختگی نترسانید.

۱۳۸۸ دی ۲۷, یکشنبه

لینکهای چند مقاله از تورج امینی

  1. پرونده سازی علیه بهاییان در دوران پهلوی(اینجا
  2. تعامل نظام دادگستری در ایران با جامعه بهایی(اینجا)
  3. سالهای مشروطه یا قالهای مزروته (اینجا)
  4. آقای عبدالله شهبازی‌(امیدوارم)‌ملاحظه فرمایند (اینجا)
  5. رضاشاه با بستن مدارس بهایی به آموزش و پروش ایران ضربه زد (اینجا)
  6. برای پیدا کردن سایر مقالات آقای امینی اینجا را بگردید.
  7. لازم به توضیح است که سایت گفتمان ایران که سایتهای آقای امینی را منتشر می‌کند، به دلیل سانسور و فیلترینگ در ایران، مدام تغییر آدرس می‌دهد. اگر این لینکها هم شکسته بودند، می‌توانید سایت گفتمان ایران را پیدا کنید و مقالات تورج امینی را در آنجا جستجو کنید.

۱۳۸۸ دی ۲۲, سه‌شنبه

یادداشتی کوتاه دربارۀ دادگاه نمایشی مدیران سابق جامعۀ بهائی ایران

فریبا کمال‌آبادی، عضو هیات هفت نفره مدیران ایران، به همراه دخترش



کاویان صادق زاده میلانی

در خبرها آمده است که دادگاه هفت نفر از مدیران سابق جامعه بهائیان ایران امروز سه شنبه 22 دیماه در تهران برگزار شد.

به گزاری کمیته بهاییان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، اولین جلسه دادگاه پس از گذشت حدود بیست ماه از دستگیری این افراد در حالی منعقد شد که نه تنها هیچ یک از منسوبین این افراد امکان حضور در جلسه دادگاه را نیافتند بلکه به وکلا نیز فرصت هیچگونه دفاع داده نشد و دادگاه با قرائت اتهامات و تفهیم آن به متهمان خاتمه یافت. گفتنی است که دادرس (جانشین بازپرس شعبه 28 دادگاه انقلاب) این پرونده از منتسبان دستگاه امنیتی بوده است. با توجه به عرف قضایی تفکیک قوۀ مجریه و قضائیه این واقعیت که همان مسوول امنیتی که بازجوی متهمان بوده، در دادگاه با کسوۀ دادرسان حاضر شود و ایفاء وظیفه البته عجیب می نماید.
همچنین بر اساس خبرهای رسیده از تمام لحظات این دادگاه توسط مأمورین فیلم برداری شده است. این نیز نیازی به تفسیر ندارد. متهمان نزدیک به دو سال است که در بازداشت هستند. هنوز به آنها تفهیم کیفر خواست نشده است. یعنی گروهی بازداشت شده و در زندان افکنده شده اند بدون اینکه هیج گناهی مرتکب شده باشند و یا اتهامی به آنان تفهیم شود. خانواده ها ممنوع از ورود هستند. دادگاه در پشت درهای بسته انجام می شود. خبرنگاران، ناظران بین المللی و فعالان حقوق بشر همه وهمه از ورود محروم هستند ولی دوربینهای اطلاعاتی آماده و حاضر هستند. باید پرسید: چرا جلسه دادگاه شفاف و باز نیست؟ چرا فعالان حقوق بشر از ورود محروم هستند؟ چرا بستگان و رسانه های ملی و بین المللی غائب هستند؟ آیا خانوادۀ این زندانیان وجدان حق حضور ندارند ولی دوربینهای بنگاههای اطلاعاتی باید حاضر باشند؟
فریبا کمال آبادی به همراه دیگر همکارش مهوش ثابت


اتهامات این هفت زندانی در وضعیتی قرائت شد که وکلا تا کنون از امکان دسترسی کامل به پرونده و همچنین ملاقات با متهمین برخوردار نبوده اند. این نیز از شگفتیهای عدالت ناب است. فهت نفر شهروند ایرانی بدون هیچ گناه نزدیک دو سال را در بازداشتی سخت و دشوار گذرانده اند. برخی اتهامات آنان مجازات مرگ دارد. ولی اینان حق ملاقات با وکیل را نداشته اند. پروندۀ آنان نیز به تمامه در دسترس وکیل نیست. راحتتر بگویم. یعنی عدالتی در کار نیست. هیچ جای این بازی نقض حقوق بشر رنگ و بویی از عدالت نبرده است. باید توجه داشت که اتهاماتی که از بیش از یک سال قبل بر علیه این افراد مطرح شده عبارت بوده اند از "جاسوسی برای دولت های بیگانه٬ اقدام بر علیه امنیت نظام٬ اهانت به مقدسات و افساد فی الارض" که به گفته سایت های خبری وابسته به حکومت ایران اتهام "جمع آوری اسناد طبقه بندی شده و اجتماع علیه امنیت داخلی کشور" نیز به تازگی به موارد اتهام افزوده شده است.
به نقل از یکی از وکلای حاضر در جلسه دادگاه٬ هیچ حکمی تا کنون صادر نشده و دادرسی در طی جلسات آینده دادگاه ادامه خواهد یافت.
رکسانا صابری، روزنامه نویس، در کنار خاتمی. وی نیز
در یکی از این دادگاه های فرمایشی شرکت کرد


شایان توجه است که سایت باشگاه خبرنگاران که وابسته به معاونت سیاسی صدا و سیما است گزارشی از این دادگاه و کیفرخواست و جریان دادگاه را در تاریخ 21 دیماه بر روی خروجی خود نصب کرده بود که پس از افشای آن از سایت مزبور برداشته شد. این مساله بخودی خود نمایانگر غیر حقوقی بودن دادگاههایی ازاین نوع است که ماوقع دادگاه از پیش تعیین شده و گزارش رسانه ای آن از پیش نوشته و توزیع می شود.
دادگاه حاضر با قرار دادن یک نیروی امنیتی و بازپرس متهمان در مقام دادرس و با بستن هرگونه راه دسترسی وکلا به پرونده و به اشخاص زیر اتهام نشاندهندۀ عدم حضور هیچ نوع عدالتی در این دادگاه فرمایشی است. در کجای دنیا گزارش از پیش نوشته شدۀ توسط مقامات دولتی و مسوولان امنیتی قبل از تشکیل دادگاه توسط رسانه ها اعلام می می شود. آشکار است که دادگاهی با چنین معیارهای نمی تواند دادگاهی عادلانه و مطابق موازین و عرف قضایی باشد.

در دادگاه امروز چه گذشت؟

اولین خبر موثق در مورد جزئیات دادگاه هفت نفر مدیران جامعه بهایی ایران از طریق ایمیل بدستم رسید. اسامی را بخاطر حفظ امنیتشان حذف و جایش را ... گذاشتم. ایمیل مذکور به قرار زیر است:


«حدود یک ساعت پیش از روی خط اسکایپ با ... تماس گرفتم. به اخباری که از برگزاری دادگاه در دیروز خبر داده اند توجه نکن. اولین جلسه دادگاه امروز برگزار شد. ... به من گفت که اعضای خانواده‌های بازداشتیان حدود ساعت ۹ صبح به امید حضور در دادگاه در محل حاضر شدند، اما امکان حضور به خانواده ها داده نشد. دادگاه در ساعت ۱۰:۳۰ صبح آغاز به کار کرد و حدود ۲ ساعت ادامه یافت. در حدود ساعت ۱۲:۴۵ خانمی جوان که یکی از وکلای تیم آقای سلطانی بود از دادگاه بیرون آمد و با خانواده‌ها صحبت کرد. ... نام او را به یاد ندارد. اما چیزی که در دادگاه اتفاق افتاد به قرار زیر است:

(۱) قاضی اتهامات را برای حضار قرائت کرد

(۲) قاضی از آقای خانجانی‌(یکی از هفت نفر)‌ خواست که، از طرف هر هفت نفر، اتهامات را قبول یا آنها را رد کند.

(۳) آقای خانجانی تمامی اتهامات را رد کرد

(۴) ادامه دادگاه به زمان دیگری موکول شد، (بیشتر وقت دادگاه صرف بند(۱)، یعنی قرائت کیفر خواست گردید)


به خانواده‌ها قول داده شده بود که بتوانند با این هفت نفر در اتاقی ملاقات کنند، اما مامور حاضر در محل اعلام کرد که این هفت نفر زندان اعزام شدند، ولی در روز پنجشنبه امکان ملاقات با آنها داده خواهد شد. اکنون خانواده‌ها امیدوارند که بتوانند روز پنجشنبه با زندانیان ملاقات کنند.»



Sent: Tuesday, January 12, 2010 6:20 PM


About an hour ago, I had a Skype conversation with ... . Ignore the news that the court proceedings happened yesterday. The trial's first session took place today. She said family members went there around 9:00 am hoping to get into the court room; but to no avail. The proceedings started about 10:30 am and lasted for a couple of hours. At around 12:45 pm, a young female attorney from Mr. Soltani's team (the head legal counsel) came out and spoke to the families. ... did not recall her name. Essentially, here's what happened in the court:

  • The judge read the charges to the audience
  • Asked Mr. Khanjani to accept or reject the accusations on behalf of the seven
  • Mr. Khanjani rejected them all
  • The judge asked if he had anything to say in defense
  • Mr. Khanjani said they had legal representation; they will defend them
  • The court was adjourned until the next session (no date set yet)
  • Most of the time must have been spent on the first bullet

The families had been promised to meet with the seven in a different room but when they went to the room, the officer there said "sorry, the sevne had already been taken back to prison.But you will be allowed to see them on Thursday." So, they're now hoping to get to see them in person on Thursday. I will try to have another conversation with ... on Thursday and provide a second update.

۱۳۸۸ دی ۲۰, یکشنبه

پیام مرکز جهانی بهایی خطاب به بهائیان ایران در رابطه دشواری‌های جدید جامعه بهایی ایران(۲۰ دیماه ۸۸)


۱۰ ژانویه ۲۰۱۰

یاران و یاوران ممتحن جمال اقدس ابهی در کشور مقدّس ایران ملاحظه فرمایند

ای حبیبان باوفا،

با نزدیک شدن موعد مقرّر برای محاکمۀ اعضای محترم سابق هیئت یاران، چند ‌روزی است که بعضی از مسئولین امور اظهار می‌دارند که دستگیری ده نفر از بهائیان در روز ۱۳ دی ۱۳۸۸ به دلیل بهائی بودن آنها نیست بلکه به علّت سهیم بودن در سازماندهی وقایع روز عاشورا بوده است.

قاطبۀ ملّت شریف ایران، مردم جهان و جامعۀ بین‌المللی با ماهیّت عقاید و رفتار بهائیان و تاریخ روشن آیین بهائی آشنا هستند و به بی‌اساس بودن این ادّعا‌ واقفند. این دوستداران عدل و انصاف شهادت می‌دهند که بهائیان در هر کشوری که ساکن باشند برای پیشبرد رفاه و سعادت آن سرزمین دوش به دوش هموطنان خود می‌کوشند، با توسّل به قانون برای حفظ حقوق خود و دیگران اقدام می‌کنند، در همۀ احوال به ذیل درستکاری و صداقت متشبّث اند، از ستیزه جویی و خشونت پرهیز دارند و از هر نوع جبهه‌گیری سیاسی دوری می‌جویند. ولی متأسّفانه کسانی که تضییقات شدید مذهبی چشم بصیرتشان را نابینا ساخته با دسیسه بازی، تهمتهای ناروا بر شما وارد می‌سازند تا اقدامات ظالمانۀ خود را در مقابل ملّت ایران توجیه نمایند، غافل از آنکه این کار عاقبت ثمری جز بی اعتباری عاملین آن نخواهد داشت.

تسلّی قلب این جمع در آن است که شما عزیزان به رموز و سنن الهیّه واقفید، امور را در ید قدرت او می‌بینید و با قوای روحانی منبعث از این بینش قادرید ورای این ظلم و عدوان بنگرید و با ثبوت و رسوخی که تحسین عالمیان را برانگیخته با رعایت حکمت به انجام وظایف خود قائم باشید. با قلوبی پر از محبّت و با رضایت از یکایک شما عزیزان دست دعا به آستان ملیک متعال بلند کرده حفظ و صیانت شما و موفّقیّت آن دلدادگان ثابت قدم را در پیشبرد مصالح امر الله و خدمت به هم‌وطنان عزیز سائلیم.

۱۳۸۸ دی ۱۹, شنبه

بهاییان و اندیشه پرهیز از امور سیاسی

خلاصه‌ای از سخنرانی دکتر علیمراد داودی با همین عنوان(اینجا)

در این ایام که جامعه بهائی ایران دوره تلخی را که یاد آور سالهای اول انقلاب است از سرمی‌گذارند؛ از یک سو از طرف اولیای حکومت متهم به دخالت در آشوبهای اخیر و از سوی دیگر، بخاطر عدم دخالت در سیاست، ازجانب بعضی از هموطنان متهم به گوشه نشینی و سلامت طلبی شده است، بد ندیدم سخنرانی‌ دکتر علی‌مراد داودی، استاد فلسفه دانشگاه تهران و یکی از اعضای فعال جامعه بهایی را در مورد دلایل عدم دخالت بهائیان در امور سیاسی مرور و خلاصه کنم. گفتنی است که پروفسور داوودی مدت کوتاهی بعد از همین سخنرانی در سال ۱۳۵۸ بدستور اولیای حکومت ایران در خیابان ربوده شد و هرگز بازنگشت.




دکتر علیمراد داودی، استاد فلسفه دانشگاه تهران

محورهای اساسی سخنرانی دکتر داوودی به شرح زیر است


(۱) توسل به روشهای سیاسی بعضا با اصول اعتقادی تناقض پیدا می‌کند:

معمولاً سیاسیون شعاری دارند و آن شعار این است که می گویند: « هدف وسیله را توجیه می کند.» به این معنا که وسیله هرچه باشد ما می توانیم به آن متوسّل بشویم برای اینکه به هدفی که خوب است برسیم ولو این وسایل بد باشد. هر سیاستی ناگزیر این اصل را باید بپذیرد زیرا اگر قبول نکند شکست خواهد خورد. برای اینکه وقتی نخواهد به همه ی وسایل متوسّل شود و در بین وسایل انتخاب وسیله ی مطابق با قواعد اخلاق کند، چون طرف او و رقیب او این کار را نمی کند ناگزیر شکست را متوجّه او می کند. اگر بخواهد مداخله در امور سیاسی را به معنی تام خود به صورتی دربیاورد که به هر وسیله ای متوسّل بشود برای اینکه به هدفی که آن را خوب می داند برسد، آن هدف بعد از رسیدن به هدف تضییع شده، و پیداست که کسانی که ضایع می شوند چگونه می توانند هدفی را که خوب است به دست بیاورند یا وقتی به دست آوردند نگه دارند. هدف خوب وقتی به دست شخص ضایع و شخص فاسد افتاد خود آن هدف خوب هم آلوده می شود. پس به این جهت است که ما این اصل را هم قبول نمی کنیم که « وسیله هدف را توجیه می کند.»



(۲) تناقض عقلی: به یک مطلب دیگر هم توجّه بفرمایید و آن این است که در دنیای ما مداخله در سیاست ناگزیر مستلزم تحزّب است، مستلزم این است که افرادی مجتمع شوند و با یک مرام، با یک نظامنامه، با یک حرکت و خلاصه با یک سیاست متّفق القول شوند و کار کنند و الّا مداخله در سیاست بی معنی است. و البتّه هر کدام از این احزاب مرامی و اصولی دارند که ارتباط پیدا می کند با عقایدشان درباره ی خدا، درباره ی جهان دیگر، درباره ی زندگی و درباره ی هدف حیات. پس به این ترتیب شخص بهائی در عین حال باید از یک طرف اصول تعالیم بهائی را بپذیرد و صحیح بداند، از طرفی دیگر باید اصول تعالیم یک مرام حزبی را بپذیرد و صحیح بداند. شخصی هم نمی تواند در عین حال بهائی باشد و در همان حال تمسّک و تعلّق به یکی از احزاب سیاسی هم داشته باشد. البتّه این به آن معنا نیست که اهل بهاء تعلیمی در مورد اداره ی عالم، نحوه ی خدمت به مملکت، هدایت ملّت و امّت، وظایف ارباب حکومت نداشته باشند، برعکس، دیانت بهائی تعالیم اقتصادی و اجتماعی دارد و در عین تمسّک به حیات اخروی برای همه ی اینها هم اصول و فروعی دارد. منتهی مطلب این است که برای وصول به این هدف از راه سیاست پیش نمی رود(بند(۸) را ببینید) برای اینکه به هدف وحدت عالم انسانی که اساس تعالیم بهائی است برسد.


(۳) پس تکلیف امور سیاسی چه می‌شود؟

در عالم دو حرکت وجود دارد یکی حرکت باطنی، ذاتی، جوهری که خود عالم می کند و یکی حرکت اداری و تبلیغی احبّای الهی برای خدمت به عالم انسانی. به این معنا که هم اکنون جامعه بهایی حرکتی به اراده و به قصد تنفیذ تعالیم حضرت بهاءالله می کند برای اینکه عالم را برساند به وحدت عالم انسانی. از طرفی دیگر حرکتی هم به طور طبیعی و فطری، به اقتضای روابط ضروری منبعث از حقایق اشیاء، در عالم جاری است که به طور طبیعی واقع می شود.هدف یکی است منتهی به طور طبیعی از یک طرف عالم با حرکت ذاتی به سوی آن می رود و از طرفی دیگر با حرکت ارادی از طرف جامعه ی بهائی برای سعی در تبلیغ امر الهی، از آن طرف ذاتی و طبیعی امور سیاسی در آن مدخلی دارد که خود به خود جریانش را طی می کند، از این طرف که اهل بهاء به اراده و با تبلیغ امر جمال ابهی عالم را به سوی آن هدف می برند سیاست را دخالت نمی دهند. بنابراین معنی اجتناب از مداخله در امور سیاسی این است که ما که تبلیغ امر بهائی می کنیم، سعی در نزدیک ساختن قلوب و ارواح به همدیگر می کنیم. سعی در بسط و نشر وحدت عالم انسانی از طریق تعالیم بهائی می کنیم. در نشر و تبلیغ این تعالیم امور سیاسی را دخالت نمی دهیم و چون حیات فردی ما هم در خدمت این حیات اجتماعی است و اگر فرداً تضییع بشویم نمی توانیم جمعاً در سبیل وصول به این هدف سالک باشیم، به همین جهت در حیات خودمان هم مداخله در امور سیاسی را کنار می گذاریم تا بتوانیم بالانفراد از آفات اخلاقی، از آنچه معارض تقوای الهی است محفوظ بمانیم، و جمعاً عضو جامعه ای باشیم که از چنین افرادی تشکیل شده است و بنابراین می تواند متناسب با هدفی که دارد به راه بیافتد و کار کند و به مقصد برسد.(۷) را هم ببینید



(۴) فایده عملی برای جامعه بهائی

کسانی که خودشان را مخالف ما می دانند، همیشه منتظر فرصت بودند که بهانه ای سیاسی از جمع اهل بهاء به دست بیاورند و به آن مناسبت افراد احبّا را که از لحاظ دینی هیچ وقت نمی توانستند در معرض تهمت قرار بگیرند از لحاظ سیاسی در معرض تعقیب قرار بدهند. از عجایب امر یک نکته را در نظر بیاورید: جامعه ی بهائی را از یک طرف ملامت می کنند که چرا در امور سیاسی مداخله نمی کنیم، از طرف دیگر تهمت می بندند که در امور سیاسی مداخله می کنند، جنبه ی سیاسی دارند. جمع نقیضین را باید تماشا کرد و خندید یا گریست. آنچه مسلّم است هم خود ما و هم دیگران در این موضوع اتّفاق نظر داریم که ما در سیاست مداخله نمی کنیم. تهمت است و خودشان هم می دانند که تهمت است و هیچ وقت هم نتوانستند سندی یا مدرکی در این صد و سی و پنج سال ارائه کنند که به موجب آن اثبات شود که ما در موردی از امور سیاسیه مداخله کرده ایم. البتّه ممکن است فردی از اهل بهاء کار سیاسی کرده باشد، یا تعهّد سیاسی کرده باشد، ولی جامعه ی بهائی همیشه این قبیل اشخاص را از خود کنار گذاشته، به اصطلاح ما طرد و منفصل کرده تا جامعه را محفوظ نگه دارد. اگر چنین مدارکی و چنین دلایلی به دست می آورند مبنی بر اینکه ما در امور سیاسیه مداخله داریم آن وقت ملاحظه می فرمودید که چه با ما می کردند. مگر کم تشکیلات ما را ضبط کردند؟ مگر کم اماکن ما را توقیف کردند؟ گرفتند، گشتند و چیزی به دست نیاوردند. اگر به دست می آمد آن وقت می دیدید که احبّای الهی در چه مقامی قائم بودند. پس رواست که بگوییم: عدم مداخله در امور سیاسی حرز ماست.


(۵) فایده عملی برای دیگر خیرخواهان

در واقع مشروطه که در ایران پیش آمد عدم مداخله در امور سیاسی به دستور حضرت عبدالبهاء هم جامعه ی بهائی را محفوظ نگه می داشت و هم مشروطه ایران را محفوظ نگه داشت. چرا؟ برای اینکه مخالفین مشروطه نتوانستند بهانه پیدا کنند و بگویند که مشروطه خواهان بهائی هستند و از همین لحاظ آنها را خارج از اسلام بدانند و تکفیر کنند، همین خود سرّی بود، لطیفه ای بود، برای اینکه هم مشروطه در جریان طبیعی، قهری، ذاتی ناشی از حقایق اشیا که عرض کردم محفوظ بماند و هم اهل بهاء و دیانت بهائی در جریان ارادی روحانی خود محفوظ بماند.


(۶) دخالت در سیاست برای دیگران چه ثمری داشت؟

اگر بنا بود افراد احبّای الهی در این یکصد و سی و پنج سال که امر بهائی ظهور کرده و از ده ها عقبه و مرحله گذشته و اقسام پیچ و خم ها را در حیات فردی و اجتماعی خود دیده، در امور سیاسی مداخله کنند شما مطمئن باشید که الآن خبری و اثری به حسب ظاهر از امر بهائی باقی نمانده بود. چرا؟ برای اینکه هرکس از گوشه ای فرا رفته بود، هر کسی به جمعی پیوسته بود و با آن جمع راه زوال را سپرده بود و در نتیجه تشتّتی حاصل شده بود که اگر هم جماعتی به نام بهائی وجود داشتند فقط به صورت فرقه های موجود در تاریخ که نظائرش کم نیست بودند. در عمل بعد از دوره ی اوّلیه، بعد از فراهم آمدن مفدّمات ظهور بهائی جمعی که به حضرت بهاء الله نپیوستند و ناقض عهد حضرت نقطه ی اولی شدند، اتباع میرزا یحیی ازل، در امور سیاسی مداخله کردند و نشانش این است که به عنوان شخص بابی یا شخص ازلی از میان رفتند و اگر هم نامی مانده باشد خودشان عمداً این نام را مستور نگه می دارند برای اینکه کسی آنها را مخالف و یا خارج از اکثریت مردم تلقّی نکند. این در عمل تجربه ای خیلی روشن بود که به دست آمد. یعنی مداخلاتشان در امور سیاسی در واقع به منزله ی انحلالشان و از بین رفتنشان به عنوان یک جامعه ی دینی و مذهبی تلقّی شد و نتیجه داد و البتّه دلیلی نداشت که اهل بهاء هم از همین راه بروند و به این نتیجه نرسند.


(۷) آیا بدون شرکت در سیاست می‌توان محب وطن بود و به کشور خدمت کرد؟

جواب خیلی روشن است، ما نسبت به سرنوشت مملکت بی اعتنا نیستیم. ما خودمان را از کاری که مربوط به مملکت است کنار نمی گیریم. بیت العدل اعظم در مقامی فرمودند احبّا تصوّر نکنند که به عذر عدم مداخله در امور سیاسی می توانند خود را نسبت به مصالح مملکت بی اعتنا بدانند یا کناره بگیرند یا شخص بی ثمر و بی اثری باشند. منتهی خدمت فقط از طریق سیاست نیست. اگر خدمت منحصراً باید از طریق سیاست پیشگی انجام بگیرد بهائی این خدمت را نمی کند امّا تصدیق می فرمایید که خدمات فقط انحصار به این خدمت ندارد. ما کارهای فرهنگی را که از جمله ی ضروری ترین خدمات در یک مملکت است به جان پذیره می شویم، کارهای علمی را به جان پذیره می شویم، در کارهای اقتصادی فعالیت صحیح و مثمر را در مدّ نظر داریم، کارهای عمرانی را به عنوان خدمت مورد توجّه و مقبول قبول می کنیم، سعی در تحصیل ثروت از طریق صحیح و مطابق قوانین را که منجر بشود به تقدیم مالیات به خزانه ی دولت تا آخرین دیناری که ممکن است بدون اینکه کسی بکوشد تا خود را جزءً و کلّاً از این امر معارف کند و این کار از لحاظ اصول تعالیم بهائی صحیح باشد، قبول می کنیم. بنابراین چه کسی است که می تواند بگوید بهائی خود را از سرنوشت مملکت برکنار می دارد؟



(۸) خدمت به ایران (بسیاری از بهائیان ایرانی نیستند)

بهائیان نسبت به مصالح مملکت بی اعتنا نیستند. علی الخصوص در مورد ایران باید گفت که جامعه ی بهائی بزرگترین مبلّغ بی نام و نشان ایران، فرهنگ ایران، قومیت ایران، اسم و رسم ایران و منافع ایران در سراسر جهان است. مردم این مملکت همه ی ایران را به عنوان وطن دوست می دارند امّا بهائیان بالاتر از این مقامند، ایران را به عنوان مرکز ظهور دیانت بهائی، به عنوان قربانگاه شهدای بهائی، به عنوان خاکی که با خون عزیزترین نفوس بهائی آمیخته و آغشته است، خاکی که خون نقطه ی اولی را در آن ریختند، خاکی که به قدم بهاء الله مشرّف شده است، تقدیس می کنند. امروز در بین صدهانژاد و قوم و ملّت و قبیله در سراسر دنیا، در بین میلیون ها نفوس، در بین ده ها مملکت، در چندین ده هزار شهر و قریه اسم ایران، رسم ایران، فرهنگ ایران، شیراز و طهران ایران تقدیس می شود. ما کم نداریم بهائیانی را که از سراسر دنیا روی به ایران می آورند برای اینکه در شیراز جبین بر خاکی بمالند که نقطه ی اولی از آنجا برخاست و در تبریزی اشک به چشم بیاورند که خون نقطه ی اولی در آنجا بر خاک ریخت. منتهی همین زیارت را که آرزوی دل و جانشان است که بیایند و ایران را ببوسند و برگردند، بیایند شیراز را بپرستند و طهران را بستایند و خاک تبریز را توتیای چشم خود کنند و برگردند، همین را هم اگر دولت یا ملّت یا مملکت نخواهد و صلاح نداند نمی کنند برای اینکه نه تنها به مصالح مملکت مطابق تشخیص خودشان عمل می کنند بلکه تشخیص دولتشان و ملّتشان را هم قبول دارند و اطاعت می کنند. بنابراین چگونه می توان یک چنین جمعی را نسبت به سرنوشت مملکت، نسبت به خدمت به این مملکت بی اعتنا دانست؟ این امر ظلم صریح هست که در حقّ اهل بهاء می شود.


(۹) امور سیاسی نهایتا به چه می‌انجامد؟

یک مطلب دیگر که گاهی بهانه می گیرند و عنوان می کننداین است که به آنها می گویند مداخله در سیاست برای استقرار عدالت است بنابراین چگونه می تواند جمعی خود را نسبت به استقرار عدالت بی اعتنا بداند؟ ولی ما می دانیم که این فقط ظاهر امر است. مداخله در امور سیاسی فقط برای جانشین کردن طبقه ای نسبت به طبقه ی دیگر، شخصی نسبت به شخص دیگر، مقامی نسبت به مقامی دیگر و امثال ذلک است. وقتی در جایی به عنوان مبارزه، با مطامع قیام می شود، اگر درست بنگریم و دقّت کنیم، می بینیم که به قصد تأمین مطامع و منافع شخصی دیگری بوده است که قبلاً این مطامع و منافع را نداشته است. پس در واقع اهل بهاء که خود را کنار می گیرند نمی خواهند آلت شوند، نردبان شوند برای اینکه کسی پا بر دوش آنها بگذارد و برسد به جایی که قبلاً در دست دیگری بود. کم نبودند از این قبیل اشخاص و کم نبوده است از این قبیل وقایع که چنین نتایجی را داده است. بنابراین اهل بهاء خوب می دانند که خدمت به عدالت از آن طریق ممکن است که خدمت به وحدت عالم انسانی و خدمت به صلح شود. خدمت به ترک تعصّبات شود. خدمت به اصلاح وجدان ها و بیدار کردن دل ها از لحاظ توجّه روحانی شود. جز به این ترتیب عدالت در عالم استقرار پیدا نمی کند. البتّه نسبت به جنبه های دیگر فعالیت بشری بدبین نیستیم، منتهی آن جنبه های دیگر را از قبیل همان حرکت ضروری، قهری و ذاتی عالم می دانیم که به طرف هدف اصلی و نهایی باید حاصل بشود.

-----------------------------

در دو مورد ترتیب جملات به نحوی تغییر کرد که در دسته بندی ما بهتر جای گیرد.

در بحبوحه نا‌آرامی‌ها، ایران هفت مدیر بهایی را دادگاهی می‌کند

دادگاه هفت نفر مدیر جامعه بهایی ایران هفته آینده برگزار می‌شود. این دادگاه که به نماد آزار و اذیت این اقلیت دینی بدل شده است، درحالی برگزار خواهد شد که توجه دنیا بیش از پیش به نقاط مبهم و بحث انگیزش جلب شده است.

نا آرامی های اخیر و و سرکوب معترضان توسط نیروهای دولتی نگرانی‌ها نسبت به سرنوشت این هفت نفر را که از فروردین ماه ۸۷ در زندان اوین در بازداشت بسر می‌برند، افزایش داده است.

و اکنون. بنا بر گزارش روز شنبه خبرگزاری نیمه رسمی فارس، بهائیان دیگری نیز که ماه گذشته پس از نا آرامی‌های روز عاشورا دستگیر شدند در روزهای آتی دادگاهی خواهند شد.

عباس جعفری دولت آبادی، دادستان تهران اظهار داشت: «این افراد بخاطر اینکه بهائی بوده‌اند دستگیر نشدند.»‌ وی افزود »در بازرسی خانه‌های این افراد چند قبضه اسلحه و گلوله نیز بدست آمد.»

وی گفت:‌«بهائیان در سازماندهی آشوبها و ارسال عکس به خارج از کشور نقش داشته‌اند و به این خاطر است که دستگیر شده اند.»

اما سخنگوی بهائیان گفت که ادعاهای اخیر دولت برای ایجاد فضای تبعیض و نفرت بر علیه این اقلیت در ایران مطرح گردیده است.

دایان اعلایی، نماینده جامعه بین المللی بهایی در سازمان ملل در ژنو گفت: « این چیزی نیست جز یک دروغ آشکار نیست. بهائیان بنا بر اصول اساسی آئین خود بطور مطلق متعهد به رفتار عاری از خشونت می‌باشند. و هرگونه اتهامی که در خانه‌هایشان اسلحه و یا گلوله داشته اند غیر قابل باور است»

کمیسیون بین‌المللی آزادی دینی آمریکا نیز مقامهای ایرانی را برای مسئول شمردن بهائیان در تظاهرات ضد دولتی مورد انتقاد قرار داد.

لئونارد لئو رئیس این کمیسیون که همچنین مشاور مستقل دولت آمریکا نیز می‌باشد، اظهار داشت:

«این ادعاها نه تنها بی‌ارزش هستند بلکه بشکل بدی ساختگی می‌باشند.»

وی افزود «اگر دولت ایران دادگاه این بهائیان را هفته آینده برگزار کند، دولت آمریکا و جامعه بین المللی باید از ایران بخواهند که شرایط دادگاهی منصفانه، شفاف و مطابق با استاندارهای بین المللی حقوق بشر را مهیا کند.»

بعد از دوبار تاخیر در برگزاری دادگاه، تاریخ بعدی دادگاه سه شنبه هفته آینده و بصورت اعلنی اعلام شده است.

در روز پنجشنبه، بهائیان نام‌آشنای هند، کنفرانسی مطبوعاتی در دهلی نو ترتیب دادند که در آن از دولت خود خواستند که هرچه سریعتر در باره این موضوع اقدام کند.

مجا دوروالا، دایرکتور Commonwealth Human Rights Initiatives گفت:

«این دادگاه برای اذیت و ارعاب طراحی شده است، و موردی دیگر به لیست بلند آزار و اذیت پیروان این دین می‌افزاید. کشور ما تاریخی طولانی در تکثر آرا و تسامح و مدارا دارد و باید در این مورد اعلام نظر کند.»

مرکز جهانی بهائی تخمین می‌زند که بیشتر از ۵ میلیون بهائی در سراسر جهان منتشرند، هندوستان بزرگترین جامعه بهايی را با حدود دومیلیون در خود جای داده است.

این هفت نفر مدیر جامعه بهایی ایران-دو زن و پنج مرد- متهم به جاسوسی برای اسرائیل تبلیغا بر علیه نظام و توهین به مقدسات می‌باشند، اتهاماتی که در صورت اثبات مشمول مجازات اعدام می‌باشند.

اعلایی گفت که دادگاه تاکنون دوبار به تاخیر افتاد، چون رژیم ایران هیچ گونه پشنوانه‌ای برای ادعاهای خود پیدا نکرده است. وی گفت:

«این افراد بی‌گناهند، و مشکل[رژیم ایران} این می‌باشد.»

وی گفت که رژیم اسلامی می‌کوشند که تا در آستانه این دادگاه احساسات عمومی را، بوسیله ایراد اتهام ایجاد آشوب در روز عاشورا، همراه خود سازد. وی گفت:

» بطور کل، آنها همه را مقصر می‌دانند. از رسانه‌های خارجی گرفته تا فعالان حقوق بشر و اکنون بهائیان. این ها فقط بهانه است.»

اعلایی گفت نگرانی‌ها وقتی عمیق تر شد، که روز یکشنبه از خانواده‌های بهایی خبر رسید که با خبر شد که که ۱۳ بهائی دیگر در خانه‌هایشان دستگیر شدند و به اوین منتقل گردیدند و از آنها خواسته شد تا با امضای برگه‌ای متعهد شوند تا در تظاهرات آینده شرکت نکنند.»

خانم اعلایی افزود:

»اگر این اطلاعات را کنار هم بگذاریم می‌بینیم که وضعیت برای هفت مدیر جامعه بهایی چشم انداز بدی دارد. ما عمیقا نگران سلامت آنان می‌باشیم»

دیانت بهایی در قرن نوزدهم در ایران زاده شد، اما قانون اساسی حکومت اسلامی آنرا به عنوان یک دین نمی‌شناسد و پیروان این آیین را مرتد می‌شمرد.

حکومت ایران هرگونه بدرفتاری با بهائیان را که تعدادشان، مطابق مرکز بین المللی بهایی، حدود ۳۰۰ هزار نفر در این کشور می‌باشند و بزرگترین اقلیت مذهبی به حساب می‌آیند تکذیب می‌کند. اما بهائیان می‌گویند که پیروان این دین در ایران قربانی تبعیضات سیستماتیک هستند و با خشونت با آنها رفتار می‌شود.

اعلایی گفت که دادگاه این مدیران در تهران بهائیان جهان را به حرکت آورده و اهمیت سمبولیک بسیاری پیدا کرده است که می‌تواند در سرنوشت این هفت مرد و زن بسیار موثر باشد.

http://edition.cnn.com/2010/WORLD/meast/01/09/iran.bahai.trial/index.html

۱۳۸۸ دی ۱۳, یکشنبه

بهائیان، قربانیان بحران ایران

دستگیریهای گسترده بهائیان در تهران خبـر از خواب شومی میدهد که حکومت ایران برای برون رفت از بحرانهای اخیر دیده است. حکومت ایران گمان میکند که میتواند اقلیتی بیگناه را قربانی کند تا عده ای از دید او نافرمان را، بر جایشان نشاند.

بعد از اعتراضات روز عاشورا، حکومت ایران تبلیغات پردامنه و وسیعی را بر علیه بهائیان ترتیب داده است تا آنها را مسئول آنچه که بدروغ هتک حرمت امام حسین و روز عاشورا میخواند معرفی کند و بدین ترتیب راه رژیم برای آشتی با مردم را هموار نماید. رژیم ایران میخواهد وانمود کند که مردم از نظر حکومت بیگناهند و شایسته بخشش، و این دسیسه بهائیان بود که آنها را فریفت و به خیابان آورد. و بدینوسیله سناریوی قربانی کردن بهائیان در پای عروس فراری کلید میخورد تا با کمترین هزینه مردم عاصی را به خانه شوی بازگرداند. تنها هزینه این سناریو اعــدام چند بهائی است.

این درحالی است که اولا مدیران جامعه بهائی نزدیک به دو سال است که در بازداشت رژیم ایران هستند و نزدیک به یک سال است که دستور تعطیلی تمامی تشکیلات اجتماعی بهائی در ایران، از سوی مرکز جهانی بهائی، صادر شده است و ثانیا بهائیان بر اساس دستورات دینی خود از دخالت در سیاست ممنوع میباشند. بهائیان علیرغم احترام به طرز فکرهای مختلف و راه حلهایی که مردم ایران برای مشکل آزادی این سرزمین در نظر گرفته اند، راه حل خود را برای معضل آزادی دارند و در پای آن سی سال است که جان و مال و هزینه داده و میدهند.

مردم ایران خود میدانند که بخاطر آزادی و حقوق انسانی خود به خیابانها آمده‌اند. زنان و مردان این دیار نیک میدانند که چه می‌جویند و چه میخواهند، لذا سکوت در برابر این اقدامِ حکومت شایسته همت والا و وجدان آگاهشان نیست.

مردم ایران نباید که با سکوت در برابر این توطئه شوم وارد معامله‌ای کثیف با حکومت ایران شوند که برای همیشه شرافت و آزادگی مردمان این سرزمین را به زیر سوال برد.

مردم ایران به این آگاهی رسیده‌اند که در جواب حکومت بگویندما ایرانیان از هر دین و آئینی؛ زرتشتی، بهائی، مسیحی و مسلمان برادران و خواهران یکدیگریم و رژیم ایران با دامن زدن به تعصبات دینی نمیتواند ما را به جان یکدیگر اندازد»