۱۳۸۷ شهریور ۴, دوشنبه

دفاع شیرین و نمایش «رآفت اسلامی»

خانم شیرین عبادی دفاع از هفت نفر از مسئولان جامعه بهایی را، که در زندان بسر می برند، به عهده گرفت. دفاع از بهاییان در ایران کار آسانی نیست. اگر بهاییان امروز شجاعانه عقاید روحانی خود را اعلام می دارند و از مبانی و اصول اعتقادی خود سر سوزنی عقب نمی نشینند به خاطر آنست که میراثدار هزاران بهایی هستند که بر سر همین اصول آزار و اذیت شدند و جان خود را نیز فدا کرده اند. برای آنست که از کودکی با این اصول و ارزش ها بزرگ شده اند. برای آنست که در همین ۳۰ سال اخیر الگوهای فراوانی از ایثار دیده اند و سر فدا را با تمام وجود حس کرده اند. جامعه غیر بهایی از چنین پیشینه و محرکی بی بهره است.
دیگرانی که از این تربیت محرومند اگر بخواهند آگاهانه ، و از روی نوع خواهی، خود را برای کمک به دیگری به مخاطره بیاندازد، باید از پشتوانه عظیم فکری و اخلاقی برخوردار باشد، باید با تلاش، ممارست، تفکر و تامل به شناختی عمیق از عالم برسند که به مدد آن بتوانند در مقابل سختی های راه ایستادگی کنند. من چنین بینشی در خانم عبادی سراغ ندارم.
 نه هر که چهره بر افروخت دلبری داند       نه هر که آینه سازد سکندری داند
در میان ایرانیان انسانهای فرهیخته، آگاه و آزاده کم نبوده اند که از سختی های وارده بر بهاییان به درد آمده اند. کدامیک به خود جرات داد تا کلمه ای در دفاع از بهاییان بگوید؟ قریب ۳۰ سال است که این مضایق بر بهاییان وارد است. نام بهایی شاید آنقدر تابو نباشد که ۳۰ سال پیش بوده است و بمدد رسانه های خارج از کشور عده ای جرات و جسارت آن را یافته اند که چیزکی در مورد بهاییان بگویند و خانم عبادی هم می خواهد از قافله عقب نماند. من انگیزه ای ورای آن و چیزهای مشابه و پیش پا افتاده که خود عنوان نموده اند در خانم عبادی نمی بینم.
متاسفانه مفهوم حقوق انسانی در ایران چنان که باید جا نیفتاده است، و متصدیان حقوق بشر در ایران بعضا حتی از یک درک نسبی از مفهوم حقوق انسانی بی بهره اند. برای مثال مصاحبه آقای سیف زاده عضو کانون حقوق بشر ایران با رادیو زمانه در مورد حقوق بهاییان در اینجا بخوانید، که قبلا هم در مورد آن نوشته ام.  از واکنشها و اظهارات خانم عبادی به نظر می رسد که ایشان هم از همین عقب ماندگی رنج می برند. ایشان انگیزه خود را از دفاع از این هفت بهایی نشان دادن رافت اسلامی به جهانیان عنوان کرده است. رافت اسلامی و نه دفاع از حقوق انسانی انسانها! این اظهار عقیده است که عمق بی خبری ایشان را از عنوانی که یدک میکشند نشان می دهد.
واکنش ها و برائت جویی های خانم عبادی حکایت ظرفیت کم و بضاعت فکری ناچیز ایشان دارد و بسیار سوال انگیز است.
اولین سوال اینست که در چرا در طول این ۵ سال گذشته به فکر دفاع از بهاییان بر نیفتادند. مگر تضییع حقوق بهاییان چیز جدیدی است. ایشان از یکسال پیش، خیلی دیر تر از دیگران، با احتیاط احوط در گوشه و کنار، در مصاحبه ها، اگر سوالی در مورد بهاییان می شد به اختصار جوابی می دادند و اکنون گویی دفاع از بهاییان مد شده است و ایشان  نمی خواهند از قافله عقب بمانند.
سوال دوم اینست که چگونه است که ایشان در این چند سال که اتهامات گوناگونی از قبیل رابطه با غرب و غیره از چپ و راست شنیده اند به فکر شکایت از مفتریان بر نیامدند ولی تهمت بهایی بودن چنان ایشان را صفرا بجنباند که راه شکایت پیش گرفته اند و فریاد برائت به آسمان رسانده اند. آیا نه اینست که ایشان مدافع نمایندگان جامعه بهایی ایران هستند؟ مگر نه آنست که همان خبرگزاری که ایشان را متهم به بهاییت کرد، بهاییان را متهم به قصد بمب گذاری در نمایشگاه کتاب نمود. چگونه است که ایشان در مورد دوم نه شکایتی داشته اند و نه اعتراضی؟
باز هم باید منتظر بود و دید که دفاع ایشان از بهاییان چگونه خواهد بود. آیا دفاعی جانانه که شایسته عنوان وکالت و جایزه نوبل خواهد بود و یا آنکه نمایشی از رافت اسلامی برگزار خواهند کرد.

۱۳۸۷ شهریور ۲, شنبه

تکان کدام است؟

امروز رادیو زمانه خبری در مورد عمادالدین باقی با عنوان انتشار گزارش تکان دهنده از پرونده باقی منتشر کرد که حاوی تضییقات و مشکلاتی بود که ایشان و خانواده اش با آن روبرو می باشند.
آقای باقی شاید از اولین افرادی بوده اند که در یکی از گزارشات خود به تضییع حقوق بهاییان در ایران اشاره کرده اند*. این اقدام نشان از شجاعت و وسعت دید ایشان دارد، چه که مساله بهاییان همواره جزء خطوط قـــــــــرمـــــــــز نظام بوده است و جدیت نظام در پررنگ نمودن این خط قرمز به حدی بوده است که هیچیک از روشنفکران، روزنامه نگاران و اهل قلم را جرأت پرداختن به آن نبود، برای تایید این نظر به مقاله احمد زید آبادی با عنوان «مساله بهاییان» مراجعه کنید.
در اینکه آقای باقی به خاطر دغدغه های انساندوستانه اش و پرداختن به حقوق انسانها تحت فشار زیادی قرار گرفته شکی نیست. مقاومت ایشان ستایش آمیز است و تضییقات وارده تاثر انگیز. اما مطالبی که در این خبر آمده است، و تضییقاتی که در حق آقای باقی شده، شیوه معمول در جمهوری اسلامی است و با عنوان «تکان دهنده» تناسبی ندارد.
امثال این روایات بسیار است؛ تکان کدام است؟‌ از خود جامعه ۳۰۰ هزار نفری بهاییان ایران که ۳۰ سال آزگار مورد تبعیض قرار گرفته اند و از تمامی حقوق انسانی حتی حق دفن اموات ممنوع شده اند بگذریم، مگر روایت آقای عزت الله سحابی را از دوره باز جویی اش فراموش کرده ایم که می گفت چنین فشاری را حتی در زندان ساواک تجربه نکرده بود، مگر گزارشات وبلاگ نویسان را فراموش کرده ایم که از شکنجه و فشار و تهدید می گفتند، مگر عکسهای اکبر گنجی را از یاد برده ایم که به چه روز نزاری افتاده بود، مگر اظهارات دانشجویان زندانی را از خاطر برده ایم؟ مگر روایت احمد باطبی را نشینیده ایم که سرش را در فاضلاب فرو کردند، مگر رفتار حکومت را با کسانی را که «اراذل» نامیده شدند در عکسها ندیدیم، و مصاحبه تلویزیون را با بعضی از آنها که راهی چوبه اعدام بوده اند تماشا نکردیم که با چه تحقیری با فرد در چند قدمی چوبه دار صحبت می کردند؟ هان؟ مگر آنها را فراموش کردیم که از این خبر بخواهیم تکان بخوریم؟ منظور آن نیست که بگویم کی بیشتر شکنجه شده است؛ حتی دیدن چهره های آتشبار حضرات که جز بغض و نفرت در آن ها دیده نمی شود بزرگترین شکنجه است.
القصه، مردم ایران پوست کلفت تر آنند که از ۲۶ مورد محدودیت سیستماتیک از قبیل توقیف کتاب و ممنوع التدریس شدن، ۵۲ بار احضار شدن به دادگاه و تنش های روانی آن و غیره تکان بخورند. نمی خواهم از قول دیگران حرف بزنم؛ حداقل بنده که تکانی نمی خورم. تا عکسی از له شدن عضوی از بدن، شکستن استخوان و دندان در هنگام بازجویی، پشت سیاه شده در اثر ضربات شلاق، فرق خونین در اصابت جسم سخت، ضجه زدن زنی در زیر سنگهای عده ای مسلمان با تقوا و متنفر از عمل شنیع زناء، صحنه انداختن مردی از بلندی(ارتفاع خیلی زیاد) نبینم تکان نمی خورم.
با آرزوی رهایی آقای باقی و دیگر انسانهای آزاده و رفع تضییقات از ایشان.

----------------------------------------
* توضیح آنکه بنابر روایات که در وبسایت های مختلفی به آن اشاره شده است، آقای باقی یکی از فعالین انجمن حجتیه بودند و بالطبع در مورد بهاییان نیز نظری منفی داشته اند که ظاهرا در کتاب حزب قاعدین زمان نیز مطرح کرده اند، اما ظاهرا در این اواخر(شاید ۵-۶ سال اخیر) تغییراتی در نقطه نظراتشان راجع به آیین بهایی بوجود آمده است. نوروز علی نتوانسته است منبع این گزارش مزبور را پیدا کند و تنها به مدد حافظه این قسمت از پاراگراف اول را نوشته است.

۱۳۸۷ مرداد ۲۸, دوشنبه

رویای مونا در رادیو زمانه(Mona's Dream)

 این خبر پروژه سینمایی مل گیبسون در باره مونا، رویای مونا، از چند جهت برایم جالب بود. اول آنکه بعد از حدود یک سال که از منابع مختلف راجع به این پروژه شنیده بودم، بالاخره خبری در یک رسانه موثق در این مورد بدستم رسیده بود، که اتفاقا خبر از آغاز پروژه و برخی جزییات دیگر می داد. دوم آنکه انتشار این خبر در رسانه معتبر و میانه رویی چون رادیو زمانه که بینندگان زیادی در میان تمام اقشار ایران دارد باعث افزایش آگاهی مردم نسبت به بهاییان و مصائب آنها می شود، چیزی که در این بحبوحه فشار و خفقان مایه دلگرمی جامعه ستم کشیده بهاییان ایران است. سوم آنکه وقتی حضور شهره آغداشلو در این فیلم را خواندم امیدواری ام به تاثیر فیلم و اقبال بینندگان ایرانی به این فیلم بیشتر شد.
ساخت فیلم رویای مونا در سطحی چنین حرفه ای خود به یک رویا شبیه است. وجود کارگردان سرشناسی چون لنز و تهیه کننده ای چون مل گیبسون و از همه مهمتر حضور شهره آغداشلو و دیگر بازیکنان سرشناس در این فیلم می تواند چالش بزرگی بر سر راه سیاستهای جمهوری اسلامی ایران باشد و بالطبع اسباب نگرانی رژیم ایران را فراهم نماید. از این رو واکنش پیدا و پنهان ایران نسبت به این پروژه بسیار محتمل است. 
 واکنش حکومت ایران به اقدام شیرین عبادی در پذیرفتن وکالت هفت نفر از مسئولین جامعه بهایی ایران(یاران ایران)* و ازدیاد فشار بر جامعه بهایی، گمانه واکنش جمهوری اسلامی به این فیلم را تقویت می کند. سکوت کیهان تا این زمان گویای آنست که هنوز مرکز تبلیغاتی جمهوری اسلامی به جمع بندی خاصی  نرسیده است. حضور شهره آغداشلو اگرچه باعث جذب بینندگان ایرانی می شود، اما از سویی دیگر این حضور شاید چندان ساده نیز نباشد. تعصبات ایرانیان خارج نشین می تواند منشاء حرف و حدیث هایی در مورد این بازیگر توانا شود، که احتمالا از چشمان شهره آغداشلو دور نبوده است. اکبر گنجی در پانوشت مقاله اش  تحت عنوان «از حق بهایی بودن تا بهایی صاحب حق بودن»  خاطره ای را بازگومی کند که مثال خوبی است از وجوداین تعصبات بی پایه در میان ایرانیان خارج نشین. متاسفانه ایرانیان حتی اگر قید دینشان را هم بزنند باز هم بیمار تعصبات دینی اند. در مقدمه کتاب افسانه ها، نقلی است از سعیدی سیرجانی که می گوید(نقل به مضمون):
جوانی ام رفت، اما جهلش با تمام عظمتی که داشت همراهم مانده است.
اگر چه سعیدی از روی فروتنی و شکسته نفسی این را گفته است، اما اگر کلمات جوانی و جهل را با کلمات دین و تعصب جایگزین کنیم گزاره ای صددرصد  درست درباره ایرانیان خواهد بود.  
بهر حال اقدام غیر بهاییان در دفاع از حقوق بهاییان ثبات قدم، آزاد منشی و شجاعت بسیار می طلبد که امیدوارم در شهره آغداشلوجمع باشد و نهایتا ناچار به کناره گیری از این فیلم  و مصاحبه با رادیو های جور و واجور برای اعلام برائت از بهاییان نشود.


----------------------
*بعد از آنکه شیرین عبادی وکالت این هفت نفر را پذیرفت، خبرگزای ایلنا در مقاله ای عنوان کرد که شیرین عبادی و دخترش به دین بهایی گرویده اند و از نظر فقه اسلامی مرتد محسوبند، جرمی که در قانوان مجازات اسلامی مجازات اعدام برایش در نظر گرفته شده است.

۱۳۸۷ مرداد ۱۴, دوشنبه

آیا بهاییان جاسوس زاده می شوند؟

دیانت بهایی ۱۵۰ سال پیش در ایران متولد شد. اگر چه در بین مومنین اولیه تعداد قابل توجهی از علمای نامدار حضور داشته اند اما طبقه متوسط طیف وسیعی از پیروان بهاالله را تشکیل می دادند. این گروه بی نام نشان بوسیله آنچه که بهاییان از آن با عنوان تاییدات الهی نام می برند قادر شده اند که این دیانت را در گوشه و کنار دنیا، در بیش ۲۰۰ کشور عالم، گسترش دهند، و تعالیم رهایی بخش آن را به گوش مردم جهان برسانند.
دیانت بهایی تعالیمی را برای نوع بشر به ارمغان آورده که آشنایی مردم با آنها خواب دیکتاتور های مذهبی عالم را آشفته نموده است. از میان این تعلیمات می توان به تعالیم زیر اشاره کرد.
۱) برابری زنان و مردان. این تعلیم نه تنها توجه جامعه زنان رنجدیده ایران را که در زیر حجاب از دنیا پنهان شده اند به خود جلب نموده بلکه بسیاری از مردان آزاده ایرانی نیز روح آزادی بخش این پیام را مطابق نیاز امروز ایران می بینند. حضور فعال و آزاد زنان در جامعه جهانی بهایی، حقوق برابر(و بعضی امتیازات) که به زن در جامعه و خانواده بهایی داده شده است ، الگویی است برای زنان ایرانی که به مقام خود در خانواده و در جامعه آگاه شوند.
۲)نفی طبقه روحانیت و ترک تقالید: بهاءالله طبقه روحانی را از جامعه حذف نموده است. به نوع انسان سفارش می کند که شخصا آثار این دیانت را مطالعه و درباره آنها تفکر نماید، تا روح پیام آسمانی را دریافت نماید. به عقل خود باور داشته باشد و از تقلید بپرهیزد. آثاری که از قلم بهاءالله در مورد مسایل گوناگون از جمله روابط کشورها، وظایف سران ممالک، وظایف روحانی افراد، ارتباط نوع بشر با یکدیگر، اهداف پیش روی نوع انسان در این عصر، راهکارهای رسیدن به این اهداف و ... نازل شده است شامل هزاران اثر است که در طی  بیش از۴۰ سال تبعیدو زندانی به نوع بشر ابلاغ و به بیش از ۸۰۰ زبان ترجمه گردیده است. بهاءالله بما گفت که نوع انسان به مرحله ای از تکامل رسیده است که خودمی تواند با مراجعه به این آثار کلام الهی را ادراک کند و نیازی به واسطه نیست. این دستور مهر پایانی است بر سالها سوء استفاده علمای اسلامی و مسیحی از خلوص نیت مومنینی که به ایشان اعتماد نموده اند. این آموزش است که آب در لانه ایشان ریخته است. مخالفت علما و حکومت ایران با بهاییان بیشتر بر سر این قانون است.

۳)دین باید مطابق علم و عقل باشد. دینی که مخالف عقل باشد خرافه است. وجود دهها مذهب منشعب از یک دین مخالف عقل سلیم است. در نزد محمدشیعه و سنی ای وجود نداشت. جاه جمکرانی نبود، جابلقاء و جابلسایی نبود. تمام این ها خرافه اند، خرافاتی که برای خالی کردن جیب مردم و پر کردن خزانه عده ای سود جو درست شده اند.
مثلا آنکه قائم ظهور می کند، دست به قتل عام تمام کفار(که اکنون بیش از نیمی از مردم جهان را تشکیل می دهند) می زند، خون تا زین اسبش بالا می آید، عدالت را جاری می کند و بعد قیامت می شود و دنیا به آخر می رسد یک داستان خنده دار است که هیچ عاقلی نمی تواند حکمتی در آن بیابد. هر عاقل با خود خواهد گفت که ای کاش خدا زود تر این کار را می کرد، آنهم با کمی ملایمت و بدون خونریزی. هر جمله این داستان با عقل سلیم متناقض است.

۴) دین باید سبب الفت و محبت باشد. بهاءالله به صراحت گفت که دین الهی برای آسایش و نزدیکی مردم است«علت اتحاد را سبب اختلاف نکنید» و همچنین جانشینش عبدالبها در نطق هایش در اطراف دنیا متذکر شد که اگر دین سبب اختلاف شود بی دینی بهتر از دینداری است. هچنین فرمود که اگر ۲ بهایی بر سر مسایل دینی باهم اختلاف کنند هر دو طرف باطلند(مرجع تمام امور در دین بهایی مرکز جهانی بهایی است که مرجعی است انتخابی و در شهر حیفا در اسراییل واقع است) ببینید که بیشترین داستان سرایی علما بر منابر در مورد نزاع و جنگ است. و یا مسیحیان می گویند که اگر مسیح در اسراییل ظاهر شود و مسلمانان در آنجا حاکم باشند حتما او را خواهند کشت. اگر کلماتی مانند دشمن، جهاد، کفار و ... را از زبان حذف کنیم چیزی برای گفتن نمی ماند. دینی که دوستی مردم دنیا، از هر دین و نژاد و طبقه و فرهنگ را آموزش می دهد بازار دین کاران را کساد می کند. دیانت بهایی معتقد به وحدت مردم دنیا در کثرت است. یعنی اینکه مردم عالم با تمام اختلافات قومی، فرهنگی، دینی، ...باید بیاموزند که در کنار هم نوعی اشتراک مساعی کنند که این اختلافات مانند گلهای رنگارنگی که باعث زیبایی باغ می شود، بر زیبایی و غنای عالم بیافزاید. یکسانی باعث کسالت است. زیبایی در تنوع است.
۵) ترک تعصبات از هر نوع و شکل، وطنی،  قومی، نژادی، جنسیتی، دینی...از دیگر دستورات دین بهایی است. بهاءالله به ما می آموزدکه وطن دوستی با تعصب وطنی و خود برتر بینی متفاوت است. هر انسانی باید وطنش را به عنوان قطعه ای از یک مجموعه بزرگتر یعنی کل عالم دوست بدارد. هر انسانی با خدمت به وطنش، به زیبایی عالم می افزاید. تنها با ترک تعصبات است که انسان قادر به درک حقایق می شود. مردم ایران غرق در تعصبات گوناگونند. این تعصبات با وجود مضرات اجتماعی فراوان، با تمام قوا از سوی حکومت تقویت می شوند. رادیو و تلویزیون گوش مردم را با تعصبات مختلف پر کرده اند. وجود تعصبات ما را از پرداختن به امور مهم تر باز می دارد. وجود تعصب ما را آماده پذیرش اعمال و افکار غلط می کند. وجود تعصب است که سنگسار را توجیه پذیر می کند، وجود تعصب است حجاب زنان را توجیه پذیر می کند، وجود تعصب است سلب حقوق اقلیت های مذهبی را توجیه می کند.
 
این تعالیم است که خواب جمهوری اسلامی را آشفته نموده است. و گرنه تهمت ارتباط با اسراییل به یک جک شبیه است. هر بهایی درهر جای عالم مامور به اجرای تعالیمی است که در کتاب دستورات این دین آمده است. آیا بیش از ۶ میلیون بهایی عالم در بیش از ۲۰۰ کشور دنیا به جاسوسی اسراییل مشغولند؟ ۷ درصد جمعیت کشور گویان را بهایی هستند. آیا این جمعیت جاسوس اسراییلند؟ جاسوسی از کشور گویان چه فایده ای برای اسراییل دارد؟ ۱۴۰هزار بهایی در آمریکا هستند. و حتما می دانید که اسراییل بیشترین فعالیت جاسوسی خود را در آمریکا دارد(که یکی از آنها به یکی دو سال پیش بر میگردد) اگر بهاییان جاسوس اسراییل هستند چگونه چنین تشکیلات فعالی در این کشور می توانند داشته باشند؟ بالاخره یکبار هم که شده باید حساب خود را با این سوالات ابتدایی پاک کرد. سوالاتی که به مغز هر انسانی خطور می کند. اخیرا محفل ملی ویتنام بعد از ۴۰ سال منع قانونی فعالیت خود را آغاز کرد. اگر اسراییل، آمریکا یا انگلیس در پشت بهاییان پنهانند چگونه است که دولت ویتنام با گرمی از آغاز بکار فعالیت های تشکیلات بهایی استقبال می کند. چگونه است که فقط روزنامه کیهان از پشت مسائل آگاه است و سازمانهای امنیتی کشورهای مذکور از این اهداف غافلند؟اگر دیانت بهایی فقط برای جاسوسی در ایران ساخته شده است پس در گویان، کامرون، ویتنام، هند، و دیگر ۲۳۶ کشور دنیا چه می کند و با خرج چه کسی رفته است؟ به یاد داشته باشید که تنها هفت درصد بهاییان دنیا در ایران هستند و تنها ایران است که به این اقلیت را متهم به جاسوسی با اسراییل می کند. حتی کشور هایی مانند مصر که رسمی شدن دیانت بهایی در آنجا با مشکلاتی روبروست هیچ گاه اتهام جاسوسی را عنوان نکردند.
کمی بیاندیشید، هیچ گروهی در تاریخ ایران تا این اندازه خواستار معرفی خود به مردم نبوده است. هیچ گروه سیاسی، فرهنگی، ...تا این اندازه شفاف عمل نکرده است. تمام خلاصه مذاکرات محافل روحانی ایران که شامل مذاکرات محافل روحانی محلی سراسر ایران می شود و همچنین خلاصه مذاکرات محفل ملی ایران در دست جمهوری اسلامی است و در دفتر اسناد وجود دارد. چرا برگه ای از این مذاکرات را که شائبه ارتباطی خارج از موازین قانونی و یا بر ضد منافع ملی با بیگانگان در آن وجود دارد را بر ملا نمی سازند.
ولو  تهمت های وارده بر تشکیلات بهایی ایران در خصوص جاسوسی برای بیگانگان مقرون به صحت هم باشد، چرا جوانان بهایی را از دانشگاه محروم می کنند؟ آخر جرم و تنبیه باید ربطی به هم داشته باشند؟ بالفرض که پدر بنده جاسوس بوده است، چرا من از تحصیل محروم می شوم؟ چرا مادرم شغلش را از دست می دهد؟ چرا خانه همسایه بهایی ام را به آتش می کشند؟ چرا خواربار فروشی شوهر خاله ام را تعطیل می کنند؟ چرا پسر خاله ام را در مدرسه آزار و اذیت می کنند؟
بالاخره موضوع از سه حالت خارج نیست
یا آنکه جاسوسی یک مساله ژنتیک است، و بهاییان ایران بعلت تفاوتهایی که در کروموزوم جاسوسی شان با سایر همدینانشان در سراسر عالم دارند، همگی جاسوس اند. جاسوس زاده می شوند، یعنی با یک بی سیم و یک نقشه از شکم مادر خارج می شوند. و بی سیم بطور دیفالت به موساد مرتبط است.
یا آنکه تمام بهاییان دنیا جاسوس اند ودر این میان فقط رژیم ایران قادر به تشخیص بوی جاسوس است.
و یا آنکه تمام این ادعاها خواب آشفته یک رژیم خودکامه است. خواب مریض تب داری که از یک عفونت درونی به تشنج افتاده و هذیان می گوید. 

۱۳۸۷ مرداد ۱۱, جمعه

ده سال بعد در چنین روزی...

به گزارشی که از خبر نگار اعزامی ما به قاهره به دستمان رسیده است توجه فرمایید.
قاهره، شهری که به واقع باید ناموس المسلملین و المسلماتش خوانند، امسال پذیرای بیش از نهصد و پنجاه میهمان و نماینده از مذاهب مختلف اسلامی  بود. چهل ویکمین نشست سالیانه کنگره م. س. ا(مدرن سازی اسلام)  با حضور بیش از نهصد و پنجاه نماینده از فرق مختلف اسلامی با کمترین تلفات به نشست خود پایان داد. از ویژگی های این نشست حضور نماینده ای از مذهب پنج و نیم امامی است که در سالهای گذشته با مخالفت شدید نمایندگان مذاهب پنج و شش امامی مواجه می شد. نمایندگان مزبور علت اصلی  مخالفت اولیه و هم موافقت نهایی خود رابا این اقدام باز نمودن راه برای مذاهب گنگی مانند پنج و رادیکال سه امامی بیان نمودند.
عنوان این کنفرانس 
  برابری زنان و مردان 
با عنوان فرعی
چگونه موقعیت زن را در جامعه مستحکم کنیم
بوده است. که منشی عنوان اصلی را به دو شکل سوالی و تعجبی قرائت نمود.
گفتنی است که نمایندگان بالاتفاق خواستار یک قرائت تازه از اسلام و حذف نکات توهین آمیزنسبت به زنان از کتاب عهد عتیق شدند. آیت الله جعل السلام در فرازی گفت:
نباید قرآن را کلمه به کلمه معنی کنیم، نباید به قسمتهایی که در مورد زنان در ۱۴۰۰ سال پیش می باشدتوجه کنیم. باید با دید وسیع تری، خیلی وسیعتری، به بعضی احکام و آیات در مورد زنان توجه کنیم. مثلا لزومی ندارد که به آیه شریفه «الرجال قوامون علی النساء» یک معنی کلی بدهیم، ممکن است که منظور از این آیه برتری از نظر نیروی بدنی باشد، و یا شاید باید آنرا بصورت سوالی بخوانیم مثلا بگوییم: الرجال قوامون علی النساء؟ که «هل» تقدیری آن به هر تقدیر افتاده است، و بفهمیم که جواب تقدیری خداوند آنست که «نه»، البته که قوامون نیستند.  بهر حال زنان پایه های ساختمان خانواده هستند. باید از بتن آرمه و سیمان و تمام تکنولوژی های نوین استفاده کنیم تا ایشان در محل خود محکم بمانند و جایی نروند. ایشان همچنین از مدل های جدید ساختمان سازی که در آنها کل بنا بر یک ستون قرار دارد به شدت انتقاد و آنرا غیر قابل اطمینان و مضحک خواند. ایشان زیبایی هر ساختمان را در وجود چهار ستون محکمش دانستند...
از نکاتی که در این گردهمایی به آن اشاره شد امکان وجود تناقض بین قرائت های مختلفی است که تا کنون در مواضیع مختلف طرح شده است. لذا گروهی برای بررسی وجود این تناقضات انتخاب شدند. لازم به ذکر است که این اجتماع تا کنون ۴۱ قرائت تازه در مسائل مختلف طرح کرده است.
نمایندگان در پایان از یک کارخانه عروسک سازی بازدید نمودند که آیت الله حاجت البریه، با توجه به حضور عروسک های بی حجاب و کم حجاب خواستار بازدید جداگانه مردان و زنان نماینده از کارخانه شد تا خسارات به حد اقل برسد. عده ای نیز اعتراض کردند که آمادگی برای یک فعالیت مختلط را نداشتند.


خبر ها را با خبری داخلی پی می گیریم.
بنیاد معجزه هزاره سوم علت استقبال کودکستان ها از طرح های آموزشی یک کتاب ناشناس و فرمایشی بنام نسائم را دزدیده شدن آن طرح ها از دست این بنیاد ذکر کرده و به همه جا از دست این ناشر کتاب شکایت کرده است. این بنیاد همچنین طرح های مربوطه  را به خاطر مطالب مطروحه در آن یک تهاجم فرهنگی عمیق و بنیادی خواند که با تشویق کودکان به تحقیق انفرادی نقش روحانیت را در جامعه کم رنگ و کم رنگ تر می نماید. این بنیان هم چنین متذکر شد که این کتاب ارزش های والای اسلامی چون جهاد، انتظار، رعایت نجاسات، انواع مطهرات، امربه معروف و نهی از منکر و حجاب را حذف و آنانرا با مفاهیمی چون نهی از نزاع و جدال، نفی حجاب و تساوی حقوق زن مرد، برابری انسانها اعم از کافر و غیر کافر، تشویق دختران به تحصیل و اتخاذ روشهای انفرادی برای نزدیکی به خدا جایگزین نموده است.


به خبری دیگر از میهنمان توجه فرمایید:
در حالی که رابطه جمهوری اسلامی و کشور زوزانوبی رو به تاریکی می رود، روزنامه توپخانه در پاورقی  امروز خود ارتباط فرقه ضاله بهایی بااین کشور را بر ملا ساخت. ح ش در این مقاله ضمن مصاحبه با یک جاسوس یاد آور شد که اگر بهاییان برای زوزانوبی جاسوسی نمی کنند پس اقدام نخست وزیر پیشین این کشور به تمجید از نقاشی های سوزیو نیسا، نقاش رومانیایی، چه توجیهی دارد؟ گفتنی است که سوزیو یک نقاش رومانیایی است که به خاطر اثر «12 تعالیمش»  شهرتی جهانی یافت. ح ش این نقاش را یک بهایی میداند که در زیر نقاب نقاشی به جاسوسی یک کشوری مشغول است. آگاهان لبخند زدند.