دیانت بهایی تعالیمی را برای نوع بشر به ارمغان آورده که آشنایی مردم با آنها خواب دیکتاتور های مذهبی عالم را آشفته نموده است. از میان این تعلیمات می توان به تعالیم زیر اشاره کرد.
۱) برابری زنان و مردان. این تعلیم نه تنها توجه جامعه زنان رنجدیده ایران را که در زیر حجاب از دنیا پنهان شده اند به خود جلب نموده بلکه بسیاری از مردان آزاده ایرانی نیز روح آزادی بخش این پیام را مطابق نیاز امروز ایران می بینند. حضور فعال و آزاد زنان در جامعه جهانی بهایی، حقوق برابر(و بعضی امتیازات) که به زن در جامعه و خانواده بهایی داده شده است ، الگویی است برای زنان ایرانی که به مقام خود در خانواده و در جامعه آگاه شوند.
۲)نفی طبقه روحانیت و ترک تقالید: بهاءالله طبقه روحانی را از جامعه حذف نموده است. به نوع انسان سفارش می کند که شخصا آثار این دیانت را مطالعه و درباره آنها تفکر نماید، تا روح پیام آسمانی را دریافت نماید. به عقل خود باور داشته باشد و از تقلید بپرهیزد. آثاری که از قلم بهاءالله در مورد مسایل گوناگون از جمله روابط کشورها، وظایف سران ممالک، وظایف روحانی افراد، ارتباط نوع بشر با یکدیگر، اهداف پیش روی نوع انسان در این عصر، راهکارهای رسیدن به این اهداف و ... نازل شده است شامل هزاران اثر است که در طی بیش از۴۰ سال تبعیدو زندانی به نوع بشر ابلاغ و به بیش از ۸۰۰ زبان ترجمه گردیده است. بهاءالله بما گفت که نوع انسان به مرحله ای از تکامل رسیده است که خودمی تواند با مراجعه به این آثار کلام الهی را ادراک کند و نیازی به واسطه نیست. این دستور مهر پایانی است بر سالها سوء استفاده علمای اسلامی و مسیحی از خلوص نیت مومنینی که به ایشان اعتماد نموده اند. این آموزش است که آب در لانه ایشان ریخته است. مخالفت علما و حکومت ایران با بهاییان بیشتر بر سر این قانون است.
۳)دین باید مطابق علم و عقل باشد. دینی که مخالف عقل باشد خرافه است. وجود دهها مذهب منشعب از یک دین مخالف عقل سلیم است. در نزد محمدشیعه و سنی ای وجود نداشت. جاه جمکرانی نبود، جابلقاء و جابلسایی نبود. تمام این ها خرافه اند، خرافاتی که برای خالی کردن جیب مردم و پر کردن خزانه عده ای سود جو درست شده اند.
مثلا آنکه قائم ظهور می کند، دست به قتل عام تمام کفار(که اکنون بیش از نیمی از مردم جهان را تشکیل می دهند) می زند، خون تا زین اسبش بالا می آید، عدالت را جاری می کند و بعد قیامت می شود و دنیا به آخر می رسد یک داستان خنده دار است که هیچ عاقلی نمی تواند حکمتی در آن بیابد. هر عاقل با خود خواهد گفت که ای کاش خدا زود تر این کار را می کرد، آنهم با کمی ملایمت و بدون خونریزی. هر جمله این داستان با عقل سلیم متناقض است.
۴) دین باید سبب الفت و محبت باشد. بهاءالله به صراحت گفت که دین الهی برای آسایش و نزدیکی مردم است«علت اتحاد را سبب اختلاف نکنید» و همچنین جانشینش عبدالبها در نطق هایش در اطراف دنیا متذکر شد که اگر دین سبب اختلاف شود بی دینی بهتر از دینداری است. هچنین فرمود که اگر ۲ بهایی بر سر مسایل دینی باهم اختلاف کنند هر دو طرف باطلند(مرجع تمام امور در دین بهایی مرکز جهانی بهایی است که مرجعی است انتخابی و در شهر حیفا در اسراییل واقع است) ببینید که بیشترین داستان سرایی علما بر منابر در مورد نزاع و جنگ است. و یا مسیحیان می گویند که اگر مسیح در اسراییل ظاهر شود و مسلمانان در آنجا حاکم باشند حتما او را خواهند کشت. اگر کلماتی مانند دشمن، جهاد، کفار و ... را از زبان حذف کنیم چیزی برای گفتن نمی ماند. دینی که دوستی مردم دنیا، از هر دین و نژاد و طبقه و فرهنگ را آموزش می دهد بازار دین کاران را کساد می کند. دیانت بهایی معتقد به وحدت مردم دنیا در کثرت است. یعنی اینکه مردم عالم با تمام اختلافات قومی، فرهنگی، دینی، ...باید بیاموزند که در کنار هم نوعی اشتراک مساعی کنند که این اختلافات مانند گلهای رنگارنگی که باعث زیبایی باغ می شود، بر زیبایی و غنای عالم بیافزاید. یکسانی باعث کسالت است. زیبایی در تنوع است.
۵) ترک تعصبات از هر نوع و شکل، وطنی، قومی، نژادی، جنسیتی، دینی...از دیگر دستورات دین بهایی است. بهاءالله به ما می آموزدکه وطن دوستی با تعصب وطنی و خود برتر بینی متفاوت است. هر انسانی باید وطنش را به عنوان قطعه ای از یک مجموعه بزرگتر یعنی کل عالم دوست بدارد. هر انسانی با خدمت به وطنش، به زیبایی عالم می افزاید. تنها با ترک تعصبات است که انسان قادر به درک حقایق می شود. مردم ایران غرق در تعصبات گوناگونند. این تعصبات با وجود مضرات اجتماعی فراوان، با تمام قوا از سوی حکومت تقویت می شوند. رادیو و تلویزیون گوش مردم را با تعصبات مختلف پر کرده اند. وجود تعصبات ما را از پرداختن به امور مهم تر باز می دارد. وجود تعصب ما را آماده پذیرش اعمال و افکار غلط می کند. وجود تعصب است که سنگسار را توجیه پذیر می کند، وجود تعصب است حجاب زنان را توجیه پذیر می کند، وجود تعصب است سلب حقوق اقلیت های مذهبی را توجیه می کند.
این تعالیم است که خواب جمهوری اسلامی را آشفته نموده است. و گرنه تهمت ارتباط با اسراییل به یک جک شبیه است. هر بهایی درهر جای عالم مامور به اجرای تعالیمی است که در کتاب دستورات این دین آمده است. آیا بیش از ۶ میلیون بهایی عالم در بیش از ۲۰۰ کشور دنیا به جاسوسی اسراییل مشغولند؟ ۷ درصد جمعیت کشور گویان را بهایی هستند. آیا این جمعیت جاسوس اسراییلند؟ جاسوسی از کشور گویان چه فایده ای برای اسراییل دارد؟ ۱۴۰هزار بهایی در آمریکا هستند. و حتما می دانید که اسراییل بیشترین فعالیت جاسوسی خود را در آمریکا دارد(که یکی از آنها به یکی دو سال پیش بر میگردد) اگر بهاییان جاسوس اسراییل هستند چگونه چنین تشکیلات فعالی در این کشور می توانند داشته باشند؟ بالاخره یکبار هم که شده باید حساب خود را با این سوالات ابتدایی پاک کرد. سوالاتی که به مغز هر انسانی خطور می کند. اخیرا محفل ملی ویتنام بعد از ۴۰ سال منع قانونی فعالیت خود را آغاز کرد. اگر اسراییل، آمریکا یا انگلیس در پشت بهاییان پنهانند چگونه است که دولت ویتنام با گرمی از آغاز بکار فعالیت های تشکیلات بهایی استقبال می کند. چگونه است که فقط روزنامه کیهان از پشت مسائل آگاه است و سازمانهای امنیتی کشورهای مذکور از این اهداف غافلند؟اگر دیانت بهایی فقط برای جاسوسی در ایران ساخته شده است پس در گویان، کامرون، ویتنام، هند، و دیگر ۲۳۶ کشور دنیا چه می کند و با خرج چه کسی رفته است؟ به یاد داشته باشید که تنها هفت درصد بهاییان دنیا در ایران هستند و تنها ایران است که به این اقلیت را متهم به جاسوسی با اسراییل می کند. حتی کشور هایی مانند مصر که رسمی شدن دیانت بهایی در آنجا با مشکلاتی روبروست هیچ گاه اتهام جاسوسی را عنوان نکردند.
کمی بیاندیشید، هیچ گروهی در تاریخ ایران تا این اندازه خواستار معرفی خود به مردم نبوده است. هیچ گروه سیاسی، فرهنگی، ...تا این اندازه شفاف عمل نکرده است. تمام خلاصه مذاکرات محافل روحانی ایران که شامل مذاکرات محافل روحانی محلی سراسر ایران می شود و همچنین خلاصه مذاکرات محفل ملی ایران در دست جمهوری اسلامی است و در دفتر اسناد وجود دارد. چرا برگه ای از این مذاکرات را که شائبه ارتباطی خارج از موازین قانونی و یا بر ضد منافع ملی با بیگانگان در آن وجود دارد را بر ملا نمی سازند.
ولو تهمت های وارده بر تشکیلات بهایی ایران در خصوص جاسوسی برای بیگانگان مقرون به صحت هم باشد، چرا جوانان بهایی را از دانشگاه محروم می کنند؟ آخر جرم و تنبیه باید ربطی به هم داشته باشند؟ بالفرض که پدر بنده جاسوس بوده است، چرا من از تحصیل محروم می شوم؟ چرا مادرم شغلش را از دست می دهد؟ چرا خانه همسایه بهایی ام را به آتش می کشند؟ چرا خواربار فروشی شوهر خاله ام را تعطیل می کنند؟ چرا پسر خاله ام را در مدرسه آزار و اذیت می کنند؟
بالاخره موضوع از سه حالت خارج نیست
یا آنکه جاسوسی یک مساله ژنتیک است، و بهاییان ایران بعلت تفاوتهایی که در کروموزوم جاسوسی شان با سایر همدینانشان در سراسر عالم دارند، همگی جاسوس اند. جاسوس زاده می شوند، یعنی با یک بی سیم و یک نقشه از شکم مادر خارج می شوند. و بی سیم بطور دیفالت به موساد مرتبط است.
یا آنکه تمام بهاییان دنیا جاسوس اند ودر این میان فقط رژیم ایران قادر به تشخیص بوی جاسوس است.
و یا آنکه تمام این ادعاها خواب آشفته یک رژیم خودکامه است. خواب مریض تب داری که از یک عفونت درونی به تشنج افتاده و هذیان می گوید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر