۱۳۸۷ دی ۱۸, چهارشنبه

ادیان در بستر جامعه

آقای گنجی در مطلب اخیر خود، در رادیو زمانه، به ارتباط تاریخی دین مورمون با جامعه‌ای که این دین در آن ظهور کرده است پرداخت. 
اول باید نکته‌ای را در مورد ادعای آقای کمالی که مقاله گنجی در جواب ایشان است مطرح کنم. آقای کمالی ادعا می‌کنند که اسلام یک سیستم اصل موضوعی است و این که قرآن کلام خداوند است یک اصل موضوع است. 
آقای کمالی باید توجه کنند که در دستگاههای اصل موضوع گزاره‌های درست و یا نادرست وجود ندارد، در حالی که به اعتقاد مسلمانان قرآن مجموعه‌ای از درست های مطلق است. چنین چیزی در سیستم اصل موضوعی امکان پذیر نیست. اصلا انتخاب اصل موضوع برای کم‌کردن بار مسئولیت است! در سیستم اصل موضوعی گزاره ها یا در تناقض با اصل موضوع‌اند و یا نتیجه منطقی آن. با درست و غلط بودن آن کسی کاری ندارد. مثلا ریاضی دان نمی‌گوید که گزاره*:
 P:=در مثلث قائم الزاویه مربع وتر برابر است با مجموع مربعات دو ضلع دیگر،
یک گزاره درست است، بلکه اوتنها ادعا می‌کند که حکم  P از مجموعه اصول اقلیدس منتج می‌شود. اگر این اصول را عوض کنیم ممکن است نتیجه P دیگر بدست نیاید؛ چنانکه می‌دانیم این گزاره در هندسه ریمانی، که در یک اصل موضوع با هندسه اقلیدسی متفاوت است،غلط می‌باشد. 
و یا به گزاره زیر در تئوری اندازه گیری(measure theory)  توجه کنید
P:=همه مجموعه ها اندازه پذیرند
اگر اصل انتخاب(axiom of choice) را به مجموعه اصول وارد نکنیم P گزاره‌ای درست، و اگر وارد کنیم غلط است.
پس منظور از غلط و درست در سیستم اصل موضوعی با غلط و درست در الهیات متفاوت است. منظور از درست بودن یک گزاره آنست که این گزاره نتیجه منطقی اصول اولیه می‌باشد. حال بگذریم که قضیه میمون کورت گودل، در مورد ناسازگاری و ناکامل بودن همه سیستم‌‌های اصل موضوعی، ایراد دیگر بر آقای کمالی وارد خواهد کرد.

و حال برگردیم بر سر اصل مطلب:
ادیان و مذاهب با طرز فکر و شرایط جامعه‌ای که در آن ظهور می‌کنند ارتباط دارند، همانطور که کتاب‌های درسی مدارس با قابلیت‌های دانش آموزان در‌‌آن مقطع درسی ارتباط دارند. مهم اینست که آیا یک مذهب دنباله‌ روی افکار و متاثر از جامعه است یا موثر بر آن.
اگرچه اسلام امروزه بیشتر آلت دست گروهی سودجو در ممالک اسلامی است، که از آن بهره‌برداری سیاسی و اقتصادی می‌کنند و ساده لوحان را در پشت خود به صف کرده‌اند، اما در ۱۴۰۰ سال پیش دین اسلام فارغ از نگاه تیز منتقدین امروزی، به سادگی با مردم سخن گفت و آنها را آدم تر کرد.
دین‌های بابی و بهایی نیز از آسیبی که آقای گنجی مطرح کرده‌اند در امان بوده‌اند. این دو دین هر دو استانداردهای جدیدی، فراتر از عرف رایج در بین مردم، وضع کرده‌اند. دیانت بابی با قدرت علمای فاسد عصر مبارزه کرد. باب بالا رفتن بر منبر و ایراد خطابه را حرام اعلام کرد و به همین دلیل مورد تنفر علما قرار گرفت.
مطالب مطرح شده در آثار بی‌شمار بهاءالله بسیار فراتر از گفتار رایج زمان بود. بهاءالله در زمانی که روابط تیره سیاسی بین ممالک عالم جهان را بسوی جنگ‌های جهانی سوق می‌داد، در آثارش ندا داد که «ای اهل عالم سراپرده یگانگی بلند شد به چشم بیگانگان یکدیگر را مبینید. همه بار یک دارید و برگ یک شاخسار.»
تاکید بر تعلیم و تربیت عمومی و اجباری و تکریم مقام علم وخرد، تساوی حقوق زن و مرد، رفع تعصبات جنسی، نژادی، دینی، قومی، و وطنی. حذف طبقه روحانی و واگذار کردن امر جستجوی حقیقت به دست افراد(تحری انفرادی حقیقت،) طرح اداره جامعه به روش کاملا دموکراتیک که در آن آحاد اعضای جامعه به روشی فعال در انجام امور شرکت کنند و همچنین تاکید شدید بر نیاز انسان به منبع فیض الهی و بسیاری از این نوع نشان از این واقعیت می‌دهد که تعالیم دیانت بهایی بیشتر از آنکه متاثر از جامعه باشد موثر بر افکار و بینش انسانها و در پی ایجاد انقلابی حقیقی بوده است.
---------------------------
علامت := برای تعریف کردن استفاده می‌شود. P:= ... یعنی P بنابه تعریف .... میباشد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر