۱۳۸۸ مرداد ۲۹, پنجشنبه

ریشه یابی بعضی ایرادات

«جنگ ما جنگ حق و باطل بود و تمام شدني نيست؛ جنگ ما جنگ فقر و غنا بود؛ جنگ ما جنگ ايمان و رذالت بود و اين جنگ از آدم تا ختم زندگي وجود دارد».

«پيام معروف امام‌(ره) معروف به منشور روحانيت 3/12/1367»

باز هم از امام خمینی:

« پیغمبر آمده است تا شمشیر بکشد، جنگ بکند، آدم بکشد، برای اینکه تربیت بشوند این مردم. پیغمبری که جنگ نکند و آدم نکشد اساسا پیغمبر نیست، همانطور که خلیفه هم برای انی است که دست ببرد، حد بزند، سنگسار کند، همانطور که رسول‌الله می‌کرد، همانطور که ائمه ما می‌کردند. ائمه ما همه جندی[سرباز] بودند، سردار بودند، جنگی بودند، با لباس سربازی به جنگ می‌رفتند، آدم می‌کشتند، زیرا محراب یعنی مکان حرب، از محرابها باید جنگ پیدا شود، چنانچه بیشتر جنگهای اسلام از محرابها پیدا می‌شد.»

روح الله خمینی، سخنرانی ۶ آذر ۱۳۶۳

بعضا دیده میشود که به نوع برخورد جامعه بهایی با مظالم خردهگیری هایی میشود. برای روشن شدن مطلب به چند تایی از آنها اشاره میکنم

  • عبدالبهاء، جانشین بهاءالله، لقب Sir از دولت انگلستان دریافت نمود
  • عبدالبهاء در حق پادشاه ظالم عثمانی دعا کرد.
  • در آخرین این موارد که در سایت نگاه دیده ام که یکی از کامنت گذاران به نام شکیب از ملاقات جامعه بهائی با پینوشه خرده گرفته و مخصوصا از بکار بردن لفظ «حضرت رئیس جمهور» از جانب نمایندگان بهائی در مورد او تعجب کرده بود.

بیشتر این متن هم به صورت کامنتی در جواب شکیب نوشته شده بود که با کمی تغییر در اینجا میآورم.

پروفسور عباس میلانی در سخنرانی اخیر خود بخش مهمی از مشکلات بهائیان در ایران و سوء تفاهمات موجود را ناشی از تضادی که در بین تعالیم بهایی و آنچه که روحانیون ایران تبلیغ کرده و سالهای سال مردم را با آن تغذیه کردند میداند. و از جمله این تضاد ها میگوید:

« پیام صلح بهائی در تضادّ کامل با کاربرد فزایندهء خشونت توسّط اسلامگرایان است»

http://negahedigar1.blogfa.com/post-322.aspx


اعتقاد مسلمانان به ثنویت یعنی اعتقاد به دوگانههای خیر-شر، خدا-شیطان و حق-باطل، به عنوان هویتهای مستقل از یکدیگر، این تصور را در آنها بوجود آورده است که در جبهه خیر، خدا، و حق در برابر هر آنکس که در جبهه ایشان نیست در حال یک نبرد ابدی هستند. این بینش به آنها اجازه میدهد که به عنوان وکیل خداوند قهر، خشم و انزجار او را از آنانی که به پندارشان در جبهه دیگرند نشان دهند.

در دیانت بهايی چنین دوگانگی وجود ندارد(1). دیانت بهائی معتقد است که شیطان وجود مستقل ندارد؛ هر جا که نور حقیقت نیست، ما آن را شیطانی مینامیم. بنابراین وظیفه بهائیان تاباندن نور حقیقت است نه جنگ با شیطان و طاغوت. نگاه دیانت بهایی بیشتر به دیدگاه «بنی آدم اعضای یکدیگرند» ‌نزدیک است. وجود ظلم و ناپاکی نشانه وجود مشکل در جایی از جامعه جهانی است که باید درمان شود. اگر عضوی از بدن دچار مشکلی است و بر سایر اعضای بدن ظلم روا کند، آیا خشم بر آن جایز است؟ آیا مادر از فرزند بیماری که بخاطر ناخوشی بار بر دوش خانواده میگذارد و احیانا باعث عذاب و درد بقیه اعضای خانواده میشود غضب میکند؟

بهايیان معتقدند که داروی بیماریهای دنیا در نزدشان است و آن تعالیم بهايی است. ما این تعالیم را بدون خشم و قهر و با نهایت عشق و علاقه به بیماران ارائه میدهیم. بله یک بهايی هم پینوشه را دوست دارد و هم احمدینژاد را. اینان عضوهای بیمار جامعه ما هستند که برای سایر اعضا مشکل بوجود آوردهاند.

به بهائیان ایران نگاه کنید. هر بهائی ایرانی بسادگی میتواند با خارج شدن از ایران خود را از ورطه عذاب برهاند. فکر میکنید که چرا مرکز جهانی بهائی کسی را تشویق به خارج شدن از ایران نکرده است، در عوض از آنها دائما میخواهد که به هموطنانشان کمک کنند، به آنها توصیه میکند که نظر به نادانی و جفاهای وارده نکنند و ما مهر و محبت با همه رفتار کنند؟ چون معتقدیم که این عضو جامعه انسانی دچار مشکلی عظیم است و رسالت ما آنست که با حوصله و تحمل، داروی تعالیم بهائی را بکار بریم و تن رنجور جامعه ایران را مدارا و مداوا کنیم.


احترام بهائیان به تمام انسانها از جمله ظالمین و فاسقین، ... یک احترام خالص و بدور از تظاهر و فرصت طلبی است. بهائیان برای رسیدن به اهداف خیر خواهانه نیست که به سیاستمداران، ولو ظالم، احترام میگذارند، بلکه این احترامی است که از روی صدق و محبت به نوع انسان سرچشمه می‌گیرد.

-------------------------------

(1) مساله خیر شر نوشته شاهین ایقانیان را بخوانید

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر