آری، فقط بابیان و بهائیان قربانی جاه طلبیهای علمای اصولی ایران نبودند. یکی از بزرگترین علمای این مکتب، یعنی علی بهبهانی، به لقب صوفیکش معروف بود، چون با دست خود قطب صوفیان یعنی معصوم علیشاه و مظفر علی شاه و چند صوفی دیگر را کشته بود. دولت بی اقتدار ایران چنان ذلیل هوسرانی علمای اصولی بود که عملا بخش مهمی از اختیارات حکومت را به آنها واگذار کرد. فتحعلیشاه در نامهای به صوفیکش مینویسد: ما آنها[صوفیان] را تو میسپاریم. اگر میخواهی آنها را بکش، یا به حبس انداز، یا هرطوری که میدانی آنها را تنبیه کن.(از کتاب مشروطه ایرانی، نوشته ماشاالله آجودان)
داستان بابیان و بهاییان که خود شرحی است پر خون چشم که با مرور آن میتوانیم به ریشه های فاسد و متعفن این قساوتها و بیرحمی ها که در کهریزک ها و خیابانهای کشور اسلامیمان در هشت ماه گذشته گذشت برسیم. محمد علی جمال زاده در خاطرات خود مشاهداتش را از رفتار بی رحمانه مومنین و مقدسین این سرزمین با دو بابی ناشناس مینویسد. داستان به اینجا میرسد که این دوبابی از شدت شکنجه و آزار مردم از حال میروند، خودتان ادامه را بخوانید:
«... دیگر هیچ تاب و توانی در بدن آن دو نفر بخت برگشته نمانده بود . رنگشان پریده با چشمان نیم بسته ، ابدا قوت جلو رفتن نداشتند ولی مومنین و مقدسین با شقاوت و قساوتی که تذکار آن بعد از چهل سال هنوز بدنم را می لرزاند آنها را به طرف مسجد شاه که مسند عدل و داد شریعت عظمی بود می کشیدند ، در آن اثنا شخصی پیت نفتی به یکدست و کاسه ی حلبی دسته داری به دست دیگر فرا رسید . در یک چشم بهم زدن آتش از سر و بدن آن دو نفر به طرف آسمان بلند شد . مردم رجاله محض ثواب هرکدام از آن نفت کاسه ای به صد دینار خریده به سر و صورت آن ها می پاشیدند(۱)...»
عکس: طفل دوازده ساله روحالله ورقا بهمراه پدر بابیاش در قل و زنجیر
آیا عجیب است که امروز چنین پستی و دنائتی از سربازان این حکومت در قبال مردم میبینیم؟ چه جای شگفت است که دو قرن تمرین خشونت در قبال اقلیت ها به سرنوشتی چنین شوم برای اکثریت بیانجامد؟
گفتا زکه نالیم که از ماست که بر ماست
------------------------------------------------------------------
علما بدون آنکه هیچ مسئولیتی در قبال رتق و فتق امور داشته باشند، مداخل هنگفتی برای خود دست و پا کردند بطوریکه خزانه حکومت را یارای پهلوزدن به آنها نبود. ثروت افسانهای مجتهدین بزرگی چون سید محمد باقر شفتی، امام جمعه اصفهان، برغانی در قزوین، شیخ الاسلام تبریز در کتابها آمده است. حال باید پرسید که آیا مداخله علما در حکومت پررنگ تر بود یا دول بیگانه.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر