۱۳۸۸ خرداد ۶, چهارشنبه

انتخاب ایرانیان


نویسنده وبلاگ «تا رفع حجاب اجباری»
http://nimanasrin.blogfa.com/post-430.aspx
خطاب به دختران طرفدار موسوی که در جشن دوم خرداد حاضر شدند گفت که اگر روسری‌ هایشان را فقط چند دقیقه برمی‌داشتند آرای موسوی دو برابر می‌شد.
سخنان جمیله کدیور در دفاع از حقوق شهروندی بهائیان نیز سروصدای زیادی داشت و توجه بسیاری را به خود جلب کرد.
مردم ایران نزدیک به دو قرن است که سرگردانند و نمی‌دانند که چه می‌خواهند. خسته در برهوت بدنبال سرنوشت روانند و تشنه در طلب جرعه آبی روان. مجتهد بزرگ شیخی، حاجی کریمخان کرمانی، که این التهاب را دیده بود، در نامه‌ای به استاد بزرگوارش ،سید کاظم رشتی، نوشت که مردم ایران از حرفهای قدیم خسته‌اند و بدنبال پیامی جدید و سخنی تازه هستند.
چند سالی نگذشت که باب ظاهر شد. در صور دمیده شد و ولوله در شهر به‌راه افتاد. حرفش تازه بود و کلامش مسیحایی. از تجدد و تغییر سخن گفت و روح تازه در کالبد ایران دمید. طاهره قره العین، که در علوم دینی به درجه اجتهاد رسیده بود، به او ایمان آورد و در عملی تهورآمیز نسخ رسوم قدیم و تشریع تعالیم جدید را صراحتا در کربلا و بعد از آن در ایران اعلام کرد و از پشتیبانی صریح باب در مقابل اعتراض همگنان خود که هنوز از عظمت ظهور جدید آگاه نبودند برخوردار شد. او اولین شیر زن ایرانی بود که بعد از هزار سال بی حجاب در انظار ظاهر شد و از تغییرات بنیادین سخن گفت.(۱)
 باب آمد که راه نویی در مقابل مردم باز کند و مشکل ایرانیان و مسلمانان را در قبال معمای بزرگ مدرنیته و تجدد[همچنین وضعیت حکومت در زمان غیبت] با تشبث به پیش زمینه‌های فرهنگی و دینی موجود حل کند. و طاهره خواست تا زنان را از زندان تعصب مردان آزاد سازد.
امیرکبیر، دیگر مدعی حل این معما، روش دیگری را برای حل مشکل تجدد و مدرنیته در نظر داشت. شیوه او بیشتر متاثر از نظامات غربی و رفتن بر اثر اقدام ایشان بود. تفاوت بینش امیرکبیر با باب چنان بنیادی بود که نهایتا امیر‌کبیر رقیب خود را با همدستی علما تیرباران کرد. جالب اینجاست که علمای ایران بعد از اعدام باب و قتل امیرکبیر، سرخوش از پیروزی نهایی خود بر ایده تجدد، رابطه خود را با حکومت قاجار، که در دوره امیرکبیر بشدت تیره شده بود، بهبود بخشیدند و بعد از آن به حل این معماها از دل فقه اسلامی همت گماشتند، که نتیجه آن را مردم ایران در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ چیدند.
امروز هردوی این پیام ها شنوندگان بسیاری در سراسر ایران دارد، و هنوز هر آوایی که بویی از این دو داشته باشد بشدت با اعتراض دستگاه علمای ارتدوکس مواجه میشود.

----------------------------------------

(۱)ظاهرا طاهره از جنبش‌های فمینیستی غرب اطلاعی نداشت و آنچه در خودآگاه او می‌گذشت، بنا بر ادعای کتاب Resurrection and Renewal، کاملا صبغه دینی داشت. یعنی طاهره آزادی زنان را در دایره رقابت با مردان جستجو نمی‌کرد، بلکه تنها به منظور رسیدن به یک نقطه تعالی روحانی و دینی بود که بندهای تعصب را از هم گشود.  زنان زیادی در ایران و حتی در غرب از شجاعت و تهور او تاثیر پذیرفتند.

۱ نظر:

  1. بسیار بجا و به مورد نکته ای گرفتی و این بحث را مطرح کردی. بحثی بسیار اساسی اما مناقشه برانگیز. اگر وقتش را داری و علاقه هم داری بسیار موضوع جالبی است برای اینکه در ابعاد مختلف پرورانده شود. یکی از آن مواردی است که جامعه بهائی باید با جامعه بزرگتر ایرانی بر سر آن دیر یا زود به یک توافقی هرچند نانوشته برسد.

    پاسخحذف