۱۳۸۸ شهریور ۱۴, شنبه

نامه یک شهروند بهائی به رئیس قوه قضاییه

بنام خدا

جناب آيت الله صادق لاريجاني آملي ؛
رياست محترم قوه قضائيه ايران ،

ضمن عرض تبریک و تهنیت به خاطر نائل شدن به این سمت ، و آرزوی قبولی طاعات حضرت عالی ، وظیفه ی خود دانستم برای ارتقا هر چه بیشتر کشورمان از لحاظ معنوی و بر قراری هر چه بهتر عدالت در این سرزمین که گذشته ای بس تابناک در اجرای عدالت داشته ، از طریق ابراز منویات قلبی خود آن عزیزان را که منتها آرزویشان خدمت به مردم است ، یاری کنم. امیدم چنان است که این چند موردی که به ذهن حقیر میرسد ، در زمان ریاست شما در این سمت حساس کشور ، کمرنگ تر و محو شود.

همانطور که مطلعید ،بهاییان کشور ایران مدتهاست که از حقوق مدنی و شهروندی برخوردار نیستند و در این سالها به نحوی این حق مسلم شهروندی آنها پایمال شده است. از کوچکترین آنها یادآوری خویش را آغاز میکنم و آن " حق مصونیت خانه و مسکن " است. در قرآن شریف در آیاتی این حق شهروندی به صراحت عنوان شده است : " يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتًا غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ . فَإِن لَّمْ تَجِدُوا فِيهَا أَحَدًا فَلَا تَدْخُلُوهَا حَتَّى يُؤْذَنَ لَكُمْ وَإِن قِيلَ لَكُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْكَى لَكُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ ." (1) مضمون این آیه ی شریف به فارسی چنین است : " اى كسانى كه ايمان آوردهايد به خانههايى كه خانههاى شما نيست داخل مشويد تا اجازه بگيريد و بر اهل آن سلام گوييد اين براى شما بهتر است باشد كه پند گيريد . و اگر كسى را در آن نيافتيد پس داخل آن مشويد تا به شما اجازه داده شود و اگر به شما گفته شد برگرديد ، برگرديد كه آن براى شما سزاوارتر است و خدا به آنچه انجام مىدهيد داناست ."

علی رغم این دستور صریح خداوند ، خانه های بهاییان در جای جای این کشور مقدس مورد تجاوز قرار میگیرد و اموال آنان ضبط میشود. بارها مشاهده شده است که برای این کار هیچ حکم قانونی ای در دست ندارند و به همین علت با انواع و اقسام راه ها ازجمله دروغ گفتن اینکه " پستچی هستم و ... " وارد خانه ها میشوند و به بازرسی میپردازند. خیلی ها با تصور اینکه این عمل در حدود وظایف حامیان امنیت ملی است ، پس از این تجاوزات خاموش مینشینند. ولی جناب عالی از من بهتر مطلعید که در قانون مجازات تنها سه مورد استثنا بر حق مصونیت مسکن وارد میآید که " بازرسی و بردن اموال بهاییان " در میان آن سه مورد به چشم نمیخورد.

مورد بعدی که نمیدانم بیان آن خطر آفرین خواهد بود یا نه ، " حق مصونیت مکاتبات ،مکالمات ، مخابرات " است. در قرآن شریف در این مورد آمده است : " يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا يَغْتَب بَّعْضُكُم بَعْضًا " (2)

(اى كسانى كه ايمان آوردهايد از بسيارى از گمانها بپرهيزيد كه پارهاى از گمانها گناه است و جاسوسى مكنيد و بعضى از شما غيبت بعضى نكند.)

و نیز طبق ماده ی 12 اعلامیه ی جهانی حقوق بشر که کشور ایران هم از امضا کنندگان آن است ، مصونیت مخابرات و مکاتبات از حقوق عادی هر شهروند باید باشد. در این ماده از اعلامیه آمده است : " احدی در زندگی خصوصی ، امور خانوادگی ، اقامتگاه یا مکاتبات خود نباید مورد مداخله های خود سرانه واقع شود و شرافت و اسم و رسمش نباید مورد حمله قرار بگیرد. هر کس حق دارد که در مقابل اینگونه مداخلات و حملات ، مورد حمایت قانون قرار بگیرد. "

در قانون اساسی کشور خودمان نیزهمچین حقی برای هر شهروندی موجود است . ولی چرا بهاییان از این حق محرومند ؟

به موجب اصل 25 قانون اساسی : " بازرسی و نرساندن نامه ها ، ضبط و فاش کردن مکالمات تلفنی ، افشای مخابرات تلگرافی و تلکسی ، سانسور ، عدم مخابره و نرساندن آنها ، استراق سمع و هر گونه تجسس ممنوع است مگر به حکم قانون. " همانطور که مطلعید بر این اصل قانون اساسی دو مورد استثنا وارد میآید : یکی در زمان اضطراری بر طبق دستور اصل 79 قانون اساسی و دیگری در مورد کشف و تعقیب جرم. از آنجایی که خوشبختانه در این 30 سال جرم برای بهاییان معنا پیدا نکرده ، پس مورد اول (زمان اضطراری) ممکن است دلیل این استراق سمع ها باشد؛ آیا 30 سال زمان اضطراری کمی طولانی نیست؟

مطلب بعدی بنده در خصوص " حق امنیت فردی " و " حق آزادی عقیده "است. در چند سال اخیر در رابطه با بهاییان ، هر چه از این حق دیده این چیزی جز خلاف آن نبوده است. ضرب و شتم و تهدید و شکنجه چند نفر از بهاییان در شیراز ، دستگیری و وارد کردن اتهامات ناروا به شهروندان شیرازی و سمنانی و مازندرانی ، نگه داشتن 7 تن از مسئولین بهاییان در زندان به امید آنکه روزی اتهام بهتری برای آنان یافت شود ، همه و همه حاکی از عمل کردن بر خلاف قانون اساسی و اعلامیه ی جهانی حقوق بشر است. تمامی افراد فوق به علت عقیده ی خویش درگیر این تعرضات شده اند. مگر نه این است که " تفتیش عقاید ممنوع است و هیچ کس را نمیتوان به صرف داشتن عقیده ای مورد تعرض و مواخذه قرار داد " ؟ ( اصل 23 قانون اساسی ) . مگر نه این است که " هرکس حق آزادی عقیده و بیان را دارد " ؟ ( ماده 19 اعلامیه جهانی حقوق بشر ) پس چرا آن افراد هنوز در بند هستند؟

اسلام هم مردم را به آزادی عقیده دعوت میکند و در قرآن شریف آمده است : "وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَن يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَى فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ . " (3) مضمون این آیه ی شریف چنین است : " آنان كه خود را از طاغوت به دور مىدارند تا مبادا او را بپرستند و به سوى خدا بازگشتهاند آنان را مژده باد پس بشارت ده به آن بندگان من كه فکر ها و گفته ها را میشنوند- و به آنان احترام میگذارند - و بهترين آن را پيروى مىكنند اينانند كه خدايشان راه نموده و اينانند همان خردمندان . "

گیریم که به زعم برخی از اولیای امور، داشتن یک عقیده جرم است و آنان مستحق دستگیری بوده اند ، ولی چرا آنان در زندان تحت فشار گذاشته میشوند ؟چرا اتهام آنان تا 24 ساعت به آنها تفهیم نمی شود ؟ همانطور که مطلعید دراصول 32 و 39 قانون اساسی در این خصوص آمده است :

اصل 32 قانون اساسی :

هیچکس را نمیتوان دستگیر کرد مگر به حکم و ترتیبی که قانون معین میکند در صورت بازداشت، موضوع اتهام باید با ذکر دلایل بلافاصله کتبا به متهم ابلاغ و تفهیم شود و حداکثر ظرف مدت بیست و چهار ساعت پرونده مقدماتی به مراجع صالحه قضایی ارسال و مقدمات محاکمه، در اسرع وقت فراهم گردد. مختلف از این اصل طبق قانون مجازات میشود.

اصل 39 قانون اساسی :

هتک حرمت و حیثیت کسی که به حکم قانون دستگیر، بازداشت، زندانی یا تبعید شده، به هر صورت که باشد ممنوع و موجب مجازات است.

انتظار هر شهروند از یک رییس عادل قوه ی قضاییه ، عمل به موجب قانون اساسی کشورش است. امید من چنان است که جنابعالی با توجه به آیات ذکر شده و قانون اساسی ، رویکرد موجود در جامعه را نسبت به بهاییان تغییر دهید و عدالت را برای همه ی ایرانیان از جمله بهاییان ایران مجری دارید.

یادآوری دیگر من در مورد " حق تحصیل " است. حقی که قانون اساسی در اصول 19 و 20 ، آن را برای همه یکسان فرض کرده و در اختیاز قشر خاصی از جهمعه به عنوان قشر برتر ، قرار نداده است.

( اصل 19 :مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ، نژاد، زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد بود.

اصل 20 :همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت و موازین اسلام برخوردارند. )

همانطور که مستحضرید از بعد از انقلاب تا کنون هیچ بهایی درهیچکدام ازدانشگاه های کشور موفق به ادامه تحصیل نبوده است. این مدت زمان در نوشته خیلی طولانی مینمایاند و در واقعیت بس طولانی تر. من به عنوان یکی از جوانانی که این حق ازمن گرفته شده ، از شما در خواست می کنم که این حق را به تمامی جوانان بهایی باز گردانید تا همه با هم بتوانیم در سر افرازی کشورمان سهیم باشیم.

در پایان از شما کمال تشکر را دارم که به برخی افکار و مواردی که در کشومان وجود دارد توجه کرید. امیدوارم این دوره ی ریاست شما مشحون از ترقیات عظیم باشد.

یک شهروند ایرانی بهایی

عرفان وفایی ، 14/6/88

پی نوشت :

1) آیه های 27 و 28 سوره نور

2) آیه 12 سوره ی حجرات

3) آیه های 17و18 سوره ی زمر

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر