خبر کمی شگفت انگیز بود. ظریفی گفت این اقدام از جمله اقدامات فرهنگی - امنیتی نظام است. منظورش رو خوب نفهمیدم.
گفت مگر نشنیدی که آقای مصباح فرمود که ظاهرا مفهوم ولایت هنوز خوب جا نرفته است؟
گفتم خب، که چی؟
ادامه داد:
فکر میکنی کسی که میخواد در روز واقعه، برای حفاظت از ولایت، هموطنانش رو در خیابون لت و پار کنه باید کجا آمادگی لازم را پیدا کنه؟ یک روزه که نمیشود آمادگی کسب کرد. هر چیزی یک پروسهای داره و در پروسه های فرهنگی باید از کودکی آغاز کرد. اول بچه رو میذاریم رو دوشمون میبریم مراسم قمه زنی تا بچه یک کم رنگ خون ببینه ترسش بریزه. بزرگتر که شد میبریمش مراسم شلاق زنی سر چهارراه، تا ضجه و فریاد زدن لامذهبها رو نگاه کنه بلکه دلرحمی بچگانهاش فروکش کنه. بزرگتر که شد میبریمش مراسم اعدام چند تا جاسوس وطن فروش کف بزنه، سوت بکشه، و چندتا چشم از حدقه بیرون زده رو تماشا کنه تا واقعیت و لزوم مجازات منافقین و خائنین بارگاه ولایت را بخوبی لمس کنه. اگه شد مراسم سنگسار هم ببریمش چه بهتر، بعدا که خواست بطری به اونجای مردم کنه میدونه که از اون بدترش هم هست و تردید به خودش راه نمیده. اگه تا اینجای کار رو خوب پیش بره، میتونه مفت و مجانی از راه سهمیه بسیج وارد دانشگاه بشه. دانشگاه که رفت باید دنبال حیوانات کنه تا هم عضلاتش ورزیده شه و هم آموخته هایش را روی حیوانات پیاده سازی کنه، شاید هم در این بین دستش به پر و پاچه حیوان بینوا بخوره، و خدا را چه دیدی، با جماع نا متعارف هم که در توضیح المسائل در باب آشنایی با احشام آمده الفتی حاصل بشه(کمی منطق الطیر بیاموزه). روز واقعه هم که بیاد او یک سرباز جان برکفه که در راه ولایت خون دانشجو میریزه، بطری به ما تحت مردم میکنه، با باتوم به سر دختر مردم میزنه، با وانت از روی مردم رد میشه، و در کهریزک پیر و جوون و زن و مرد و مادر و خواهرش رو هم حاضره دمر کنه و تا پای جان از ناموس ولایت دفاع کنه. این همون چیزی است که آقای موسوی فرمود فعلا برای حضرات باقی مونده.