۱۳۸۸ مرداد ۵, دوشنبه

بهائیان و جنبش سبز

در روز ۲۵ جولای، روز همبستگی با مردم ایران، روز عمل و اقدام جهانی، جمعیت اندکی در شهر کوچک ما گرد هم آمده بودند. تمام شعارها به زبان انگلیسی و توسط یک فعال حقوق بشرآمریکایی رهبری می‌شد؛ جوانی بیست و اندی ساله بود که واقعا حنجره ترکوند. در پشت یک چراغ راهنمایی تجمع کرده بودیم و هربار که چراغ سبز می‌شد ماشینها با بوقهایشان و دستهایی که به علامت V از پنجره ماشین بیرون آمده بود حمایت خود را نشان می‌دادند.
یکی از بچه‌ها مچبند سبز به تعداد زیاد(بیشتر از تعداد حاضران) آورده بود، و یکی از بچه های بهایی هم تعداد زیادی پلاکارد درست کرده بود که روی آن نوشته بود:
Human Rights
for
Human Race
تمام شعارها بر محور مطالبات حقوق بشری بود و نه تجدید پیمان با عزرائیل. اهداف بزرگمان مانع شده بود که چون عاجزان به نفرین انسانهای حقیر بپردازیم. همه چیز پیام آور زندگی بود.
چندی پیش در همین وبلاگ در مقاله «دفاع بهائیان از فلسطینیان» گفته شد که بهائیان ایران بهترین معلمان مبارزات مدنی برای فلسطینیان هستند. امروز جامعه بهائی ایران می‌تواند الگوی مبارزات ایرانیان برای رسیدن به حقوق انسانی شان باشند.
همانطور که می‌دانیم بیت العدل اعظم در یکی از پیامهای اخیر این روح مودع در تعالیم بهایی را به ما گوشزد می‌کنند(1)که در راه مبارزه با ظلم نباید در زیر فشار و تحت هیچ گونه شرایطی خلق و خوی ظالم را در خود بپروریم و با مقابله به مثل کردن، ناخودآگاه از روش آنها پیروی کنیم. باید استاندارهای انسانی خود را بشناسیم و در هر شرایطی بر مبنای آن عمل کنیم. هدفمان بالاتر از دشمنی با عده‌ای نادان است. شاملو چه زیبا گفت:
ابلها مردا
من عدوی تو نیستم
من انکار توام
این ایدئولوژی درست در تضاد با دیدگاه رایجی است که بر اساس ضرب المثل فرانسوی «هدف وسیله را توجیه می‌کند» شکل گرفته است. همان دیدگاهی که به حکومت ایران اجازه می‌دهد که برای پیاده‌سازی مدل حکومت اسلامی دست به کشتار و سرکوب بزنند.
برایم جالب است که در طی اتفاقات اخیر که در ایران در جریان است، بدنه مردم به تجربه و در عمل به راهگشاتر بودن و آسیب ناپذیرتر بودن شیوه مسالمت آمیز پی بردند. بسیاری از کسانی که روش صلح‌آمیز بهائیان را برای احقاق مطالبات انسانی خود ناکارا و کنار آمدن با ظالم می‌دانستند، در عمل به این نتیجه رسیده‌اند که چاره‌ای جز دوری جستن از خشونت نیست. بسیاری از آنها می‌گویند که ای‌کاش ایران یک گاندی(2) داشت. ما به آنها می‌گوییم این کاش می‌دانستند که تعالیم بهائی چگونه ما را فراتر از گاندی می‌برد.
نکته‌ دیگری که رهبران جنبش آزادی‌خواهی ایران، این روزها، یادآور می‌شوند آنست که امروز آنچه بیش از هرچیز دیگری بکار می آید ثبات و استقامت است نه کارهای پر هزینه. اگر بخواهند حرفشان را در یک جمله موجز خلاصه کنند این می‌شود که باید مانند بهائیان ایران عمل کرد. بهائیان ایران در سی سال اخیر چنان ثبات قدمی از خود به منصه ظهور رساندند که تحسین آگاهان و آزادگان دنیا را برانگیخت. در کنار این استقامت بی‌نظیر در مقابل فشارهای اقتصادی، تبعیضات دینی در ابعاد وسیع، سرکوب و زندان، تا حد امکان با نشان دادن حسن نیت و عقلانی رفتار کردن هزینه ها را به حد اقل رساندند.
--------------------------------------
(1)جالب است که بیت العدل در پیام فوق گوشزد می‌کنند که فشارهای وارده بر جامعه بهائی بزودی دامن کل جامعه را خواهد گرفت و عده‌ کثیری از هموطنان قربانی خودخواهی حکومت مستبد ایران خواهند شد. چقدر زود این هشدار به حقیقت پیوست.
(2)

http://fararei.wordpress.com/2009/06/28/آیا-موسوی-می-تواند-یک-گاندی-ایرانی-باشد/

http://www.iranglobal.info/I-G.php?mid=2-52058

http://moraghebeh.com/site/?q=node/283

http://zamaaneh.com/humanrights/2009/06/post_365.html

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر