۱۳۸۷ آذر ۲۹, جمعه

اگر بهایی جاسوس نیست، پس چرا آمریکا حمایت می‌کند؟

به دوست نادیده ام عزیزالله فخرایی، ریگــــــزار
«اسلام و رفتار با غیر مسلمانان» عنوان مقاله‌ای‌است که در آن ابوالحسن نواب، رئیس مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب قم، با پرگویی، به توجیه رفتار غیر انسانی حاکمان ایران با بزرگترین اقلیت دینی کشور، یعنی بهاییان، پرداخته است. به تازگی متوجه شدم که این آخوندها ترجیحا عناوین حوزی خود را مثل «حجت‌الاسلام» و نظایر آن در مقاله ذکر نمی‌کنند. دلیل آن چیزی نیست جز اطلاع حضرات از تاثیرات منفی ذکر این عناوین بر ذهن خواننده. مقاله در آدرس زیر بخوانید

البته سخنان ایشان مقدمه و موخره‌ای دارد که در آن نامی از دیانت بهایی برده نمی‌شود، اما دیگر چه کسی است که نداند وقتی یک آخوند نفتی راجع به «اقلیت غیر مسلمان» درافشانی می‌کند مشکلش چیست و چه استخوانی در گلو دارد.
این آخوند در منقبت رفتار برادرانه و انسانی مسلمانان در طول تاریخ با پیروان سایر ادیان، و حتی ملحدان، مثنوی هفتاد من کاغذ می‌سراید؛ از تیغ در پای زن یهودی تا باطریسازان ارمنی. تا به آنجا می‌رسد که می‌گوید:
«درباره بهاییت باید نکته‌ای را یادآوری کنم. من در کنفرانسی در ژنو هم مطرح کردم. گفتم اگر کسی در انگلستان اعلام کند که از اعضای اصلی القاعده یا طالبان است، دولت انگلستان حاضر است به او اقامت بدهد؟»

آنچه آقای نواب، در این مثال شیرین، اما بی ربط، فراموش کرده اند که ذکر کنند این است بفرمایند که وضع بهاییان در ایران با وضع متقاضیان اجازه اقامت در کشور بریتانیا چه شباهتی دارد. این یکی در سرزمین آباء و اجدادیش، ایران، اسیر آزار و تبعیض حکومت می‌باشد، و آن یکی مهاجری است که به کشوری دیگر گریخته و تقاضای اجازه اقامت می نمایند.این یکی وجودش سرشته با خاک ایران است، و آن یکی بیگانه با زبان، فرهنگ و تمدن کشور میزبان. عجیب زمانه‌ای است که شیخ نفتی‌ها، غره از دلارهای سرازیر شده بسوی قم، چنان عقل از سرشان پریده که خود را صاحب مملکت می‌دانند و برای ساکنین اصیل این سرزمین تعیین اصالت و تابعیت می‌کنند
صوفی شهر بین که چون لقمه شبهه می‌خورد
پـاردمش دراز بـاد آن حیــوان خوش علــــــف
آخوندهایی که شاه اسماعیل از بحرین و حلب به این سرزمین به میهمانی بر سر سفره ایرانیان فرا خواندشان، اکنون دایه دلسوز تر از مادر شدند. چند صد سال خوردند و غیر از آنکه منشاء آشوب‌های فراوان داخلی و جنگ های خانمان سوز با همسایگان شوند و مملکت را به باد دهند، و با آداب و سنن ایرانی به ستیز برخیزند، کوچکترین مشارکتی در فرهنگ، هنر، صنعت و یا علم در این آب و خاک به یادگار نگذاشتند. اگر اشتباه می‌گویم یک آخوند اسم ببرید که کاری برای این مرز وبوم کرده باشد. تمام تاریخ ما مملو از داستان های سهم خواهیشان از دربار و مکر و حیلت هاشان برای دسترسی به قدرت و در دست گرفتن عنان اختیار مردم است. اکنون که خود بر گرده سوارند، دیگر دانی که چه‌ها کنند. این در حالی است که بهاییان در تاریخ ۱۵۰ ساله خود، علیرغم تمام مشکلات، موفق به ارائه خدمات بسیاری به سرزمین مادری‌شان بوده اند. آنگاه که این شیخکان از جیب ملت می‌خوردند و پابر حلقوم آزادی، دموکراسی و مشروطه گذاشتید، بهاییان حمام و بهداشت را به ایران آوردند و در مجامع کوچک خود مشق دموکراسی کردند و به ایرانیان آداب مشورت در امور آموختند. زمانی که شما فریاد میزدید که علم و دانش مخالف اسلام است، و مدارس دخترانه را همردیف فحشاخانه می خواندید، بهاییان به ساخت چندین مدرسه در ایران همت گماشتند، و به تعلیم و تربیت دختران، دوشادوش پسران، اهمیت دادند. مو قعی که ملاهای بی فرهنگ موسیقی ایران را به نابودی کشاندند، سازها را می شکستند و صاحب هنران را خانه نشین می‌کردند، میرزا عبدالله نامی، از بهاییان این مرز و بوم، موسیقی فراموش شده ایران زمین را جانی تازه داد و آنرا به ایرانیان باز شناساند. در حالی که ملاهای قم بر منابر مشکلات عمیقه حیض و نعوظ راست می‌نمودند، و مشام ساده‌لوحان را به اسرار حدث و شکوک مختلفه معطر می‌ساختند، دکتر داودی ها، دکتر راسخ ها و ده ها بهایی دیگر در دانشگاههای این مملکت مشغول تربیت دانشمندان آینده این سرزمین بودند.



این آخوند ادامه می‌دهد:
« بهاییت از دید ما یک دین نیست. یک فرقه استعماری است که امروز هم مرکزیت‌شان در جایی است که امنیت و آرامش مسلمانان هر لحظه از سوی آن‌جا تهدید می‌شود؛ یعنی اسرائیل. این چالشی است بین کشور ما و غرب. غرب خودش این نقطه سرطانی را درست کرده تا به جان ما بندازدش و از ابزار دین علیه کشور ما استفاده کند؛ عین همان کاری که طالبان و القاعده با اسم دین می‌کنند. هیچ کشور اسلامی برای کسی که صریحا و علنا بگوید عضو القاعده است، هویت دینی قائل نمی‌شود. بهاییت هم مثل همان است.»


می گویند معلم از شاگردی که تمام انشاهایش در مورد مار بود می‌خواهد که اینبار راجع به پلنگ بنویسد. هفته بعد شاگرد به پای تخته می‌رود و انشایش را چنین می‌آغازد: «پلنگ حیوانی است که دمش چون مار دراز است» و بعد انشای همیشگی اش راجع به مار را می خواند.
"بهاییان مرکزی دارند که در اسرائیل است" و ادامه داستان همان انشای همیشگی اسرائیل است.
آیا ایشان می‌گوید که اگر قبرستان بهاییان با بلدوزر ویران می‌شود، بخاطر آنست که بستگان این مردگان، که هنوز زنده‌اند، دینی دارند که پیامبرش ۱۵۰ سال پیش به جایی تبعید شد که ۵۰ سال بعد از وفاتش حکومتی در آن سرزمین مستقر شد که اختلافات زیادی باحکومت ۳۰ ساله جمهوری اسلامی دارد؟ خدا در کنار حقوق نفتی، کمی هم عقل نصیب این وراجان کند. و از آن احمقانه تر تشبیه بهاییان به القاعده است؛ راستی چگونه می‌توان دینی را که تمام آثارش سفارش به محبت به نوع انسان است، دینی که اساس تعالیمش صلح عمومی و وحدت عالم انسانی است دینی که محبت به دشمنان را نیز توصیه می‌کند با گروهی مسلح که هدفشان نابودی و قلع و قمع غیر مسلمانان است مشابه دانست؟


این آخوند ادامه می‌دهد:
«البته حق بهاییان به عنوان شهروند ایرانی، سلب نمی‌شود... اما هروقت غرب پذیرفت اعضای رسمی القاعده در دانشگاه‌های غربی به‌رایگان به دانشگاه بروند، آن‌وقت می‌توانند انتقاد کنند که چرا اگر کسی رسما بگوید بهایی است، نمی‌تواند در دانشگاه‌های ایران درس بخواند.»


این سخن ایشان را نیز جز به جهل ایشان از سیستم حکومتی غرب بر چیزی حمل نتوان کرد. مرا یاد حرف آخوند همتایش، جنتی، می‌اندازد، که در نماز جمعه، شورای نگهبان آمریکا را مورد عتاب و خطاب قرار داده بود. باید به این فیلسوف اعظم گفت القاعده یک حزب رسمی، مانند حزب دموکرات یا سایر احزاب، نیست که عضو بپذیرد. عضویت در القاعده با شرکت در عمل تروریستی و یا اعلام آمادگی برای انجام آن محروز می‌شود. وگرنه کسی برای آنکه نام القاعده را برگزیده است گناهکار شناخته نمی‌شود؛ در واقع حتی می‌توان در دانشگاه کلوپ القاعده نیز راه اندازی کرد، بدون آنکه کسی مزاحم جنابعالی بشود.

نواب ادامه می‌دهد که:
«وقتی ارتباط این فرقه با دشمن اصلی ایران این‌قدر واضح و روشن است، نمی‌توان آن‌ها را یک گروه دینی به حساب آورد. اگر یک گروه تروریستی بین مسیحیان ایجاد شود، خود مسیحیان هم تحمل‌شان نمی‌کنند. مگر جدایی‌طلبانی که در اروپا دین خاصی هم دارند، کسی کاری به دین‌شان دارد؟! دولت مرکزی می‌گوید «تو جدایی‌طلب هستی و می‌خواهی اساس ما را در خطر بیندازی. حالا هر دینی داری، داشته باش!». مثلا اگر بین هندوها یک گروه تروریستی شکل گرفت، آن‌وقت دولت هند به این خاطر دست از سرشان برمی‌دارد؟! نه. می‌گوید هندو هستی که باش. برای من مهم این است که علیه امنیت کشور اقدام کرده‌ای.»

آقای آخوند باز هم موضوع انشاء یادش رفت. عادت دارد که جمله اول پارگراف را درباره بهاییان بگوید و بعد از چند کلمه شروع می‌کند آسمان و ریسمان بهم بافتن. از همه چیز می‌گوید: جدایی طلبان، هندو ها، طالبان، القاعده، انگلستان، اسرائیل، تروریست، باطریسازی. تا آنجا که به بهائیان مربوط می‌شد، از ایشان می‌خواهم بپرسم که اگر این ارتباط این‌قدر واضح است، چرا مدرکش را در این سی سال نشان کسی ندادید؟ چرا نوچه های ساده‌لوحتان را داغ به دل می‌گذارید؟ حیف نیست که این همه مدرک و دلیل «واضح» دارید اما همه را پیش خودتان نگه داشته ایدو حتی در یک دادگاه هم از آنها استفاده نمی کنید؟ حیف نیست که با اینهمه دلیل روشن و برهان واضح باز هم برای سرکوب بهاییان دلائلی می‌آورید که عقل از درک آن قاصر است؟ بگذارید یکی از این دلايل را از رهبر فقید جمهوری اسلامی نقل نمایم. ایشان در یکی از سخنرانی های اوايل انقلاب که تازه موج بهایی کشی به راه افتاده بود، سند جاسوسی بهاییان را چنین افشاء کرد:

ما فکر می‌کردیم که بهایی ها آدم های مظلومی هستند، تا آنکه آمریکا شروع به اعتراض کرد که چرا بهایی ها را می‌‌کشید؟ و حالا ما فهمیدیم که بهایی ها آمریکایی هستند(نقل به مضمون)

بلی، این یکی از محکمه پسندترین دلایلی بود که بنیانگذار سیستم ولایت فقیه، یعنی اعلم و افضل مجتهدین عصر، که یک حقوق دان و قانونگذار اسلامی است برای قتل بیش از ۲۰۰ بهایی و حبس صدها نفر ارائه کرد.


Warren, Obama's Pic

He interviewed both presidential candidates on religion, and Shahin wrote a comments on it
Well apparently Obama liked that interview, and asked him to conduct his religious invocation in the presidential inaugural program and now Obama taking Heat Over Warren
Obama's pick provoked new anger among his gay supporters, because this evangelical senior paster from CA strongly favored proposition 8; a ballot measure, which banns the gay marriage in the golden state
I was watching this video on yahoo, and learned a lot more about Warren's views
    A)He believes that divorce is a greater harm to the families than gay marriage
B)He believes that gay marriage is comparable to incest
C)He has many gay friends and has dinner at their homes
Obviousely his views is more diverse than Obama's cabinet, but I am not questioning that. I don't want to know how he reconcile all these contradictions. What I like to know is what he says to the hosts when he is leaving after the dinner at the gay friend's home
A)have a wonderful night? no, it is too suggestive
B)have a moderately decent night? this is safer I think
C)you are not gonna do that right after I left, are you? I think this would be the most appropriate one for him to say
-------------***************
p.s In spite of many, I find Obama's decision very smart and fruitful. Coming from Iran, I well know how religious fanatics are good at adjusting themselves and their ideas, when needed. I am sure Warren will soften his views of homosexuality and will find a small place for them in the heaven too 

۱۳۸۷ آذر ۲۴, یکشنبه

مصاحبه رادیو زمانه با من!

هه هه، آخرش با رادیو زمانه مصاحبه کردم
بعد از مصاحبه به این نتیجه رسیدم که اردوان آدم خیلی خوبیه. از این به بعد کامنت غیر اخلاقی زیر برنامه‌هاش نمی‌ذارم. از این مصاحبه چند نتیجه دیگه هم گرفتم:
۱)آدم نباید با حرف این و اون شیر بشه و کار دست خودش بده؛ ولا تلقوا بأيديكم إلى التهلكة (بقرة:195): با دست خویش خود را به هلاکت نیندازید،
۲)از مصاحبه دیگران ایراد نگیریم. 
۳)هرکسی را بهر کاری ساختند. اگر تا حالا نفهمیدی بدرد چه کاری می‌خوری معنی‌اش این نیست که راه بیافتی بری مصاحبه کنی.

بالاخره امیدوارم که با این مصاحبه تمام آنهایی در راه آزادی عقیده در بندند، اعم از بهایی، غیر بهایی، در هرکجای دنیا که هستند آزاد بشن.


متن خبر و بعد مصاحبه را در زیر می‌بینید(واسه فیلتری‌ها)





===========************============
از ابتدای امسال، دستگیری بهایی‌‌ها موجی تازه به خود گرفت است. در طول کمتر از یک هفته، سه نفر دیگر از بهایی‌‌ها به نام‌‌های مسعود عطائیان، سهیلا مطلبی و انور مسلمی در شهر‌های قائم‌شهر و ساری دستگیر شده‌اند.

از ابتدای سال جاری، که شش نفر از مسوولان جامعه بهایی بازداشت شدند، بهاییان مازندران هم تحت فشار قرار گرفته‌‌اند. در مناطقی که تراکم جمعیت بهایی بیشتر است، مانند ساری، قائم‌‌شهر، شیراز و اصفهان این دستگیری‌‌ها انجام شده است.

اینک در قائم‌شهر، سیمین گرجی بعد از گذراندن شش ماه بازداشت، اکنون منتظر رأی دادگاه است. علی احمدی اکنون در حال سپری کردن دوران محکومیت نه ماهه در زندان قائم‌‌شهر است، تا بعد ا‌ز آن به یک سال تبعید به شهر خلخال در استان اردبیل برود. همچنین چنگیز درخشان از دیگر دستگیر‌‌شدگان بود که بعد از گذراندن شش ماه زندان اکنون آزاد شده است.

بعد از دستگیری مسعود عطائیان در قائم شهر، سهیلا مطلبی و انور مسلمی در ساری دستگیر شدند. طرازالله الله‌وردی و سونیا تبیانیان که در اواخر آبان ماه ۸۷ بازداشت شده بودند هنوز در انتظار صدور حکم هستند.

فواد نعیمی از سال قبل در حال گذراندن دوره محکومیت ۳۰ ماهه خود در زندان شهر ساری است، تا بعد از آن به مدت دو سال به اقلید فارس برای گذراندن دوران تبعید برود.

سیامک ابراهیمی از شهر تنکابن بعد از بازجویی، هم‌‌اکنون در زندان شهر تنکابن مازندران در حال سپری کردن زندان شش ماهه است، تا بعد از آن به شهر زابل به مدت دو سال تبعید شود.

در شیراز هم ۵۴ نفر از بهایی‌‌ها بازداشت شده‌‌‌اند که سه نفر آن‌‌ها هم‌‌چنان در زندان به سر می‌‌برند. یکی دیگر از مواردی که شنیده می‌‌شود تخریب گورستان بهاییان است.

گفته می‌‌شود در قائم‌شهر و اصفهان قبر‌های آنان از سوی برخی افراد مورد حمله قرار گرفته است. همچنین برخی موارد تایید نشده، اشاره به حمله به چند بهایی در شیراز دارد.

با پژمان محبوبی، یکی از فعالین جامعه‏ی بهاییان در آمریکا گفت و گو کرده‌‌ام.



به نظر می‌‌رسد خبر‌های تازه‌ای از دستگیری بهایی‌‌ها در ایران شنیده می‌‌شود.

اگر به خاطر داشته باشید در ابتدای امسال شش نفر از بهاییان را در ایران دستگیر کردند. بعد از آن، فشارهای دیگری هم در سطح ایران به بهایی‏‌ها می‏‌آورند.

در مازندران، به خصوص در ساری و قائم‏شهر که بهاییان زیادی زندگی می‌‏کنند. تعداد خیلی زیادی دستگیر شدند. در دور دیگری که شروع شده است از جمله می‌‌توان به مسعود عطاییان که اخیراً دستگیر شده است، اشاره کرد.

قبل از آن، آقای الله‏وردی و خانم مطلبی دستگیر شده بودند. عده‌‏ای هم الان در زندان هستند. عده‌‏ای هم حکم زندان و تبعید گرفته‌‏اند. این روزها، زندان‌‏های یک تا سه ساله و تبعید یک یا تا دو ساله داریم.



آیا فشار‌هایی که بر جامعه بهاییان وارد می‌‌شود، قوی‏‌تر شده است؟

بله، خیلی بیشتر شده است. در همین دو ماه گذشته، در روزنامه‏‌های ایران، حدود ۶۰ مقاله علیه بهاییان نوشته شده است. می‌‏خواهند مردم را علیه بهایی‏‌ها تحریک کنند.

یک نمونه‌‏ی آن جمع‌‏آوری طومار در نماز جمعه بود و مشابه این حرکات که زیاد شده است. روزنامه‌‏ی کیهان در ستون «پاورقی»، هر روز داستانی علیه بهایی‏‌ها می‏نویسد که هیچ ربطی به حقیقت ندارد و بیشتر به یک رمان تخیلی شباهت دارد.

رسانه‌‌های دیگر هم مثل سایت «تابناک» و «فارس‌نیوز» همیشه می‌‏نویسند. یکی از همین رسانه‌‌ها، مقاله‌‏ای تحت عنوان «رابطه‏‌ی بهایی‏‌ها با فاشیسم» نوشت. این‏‌ها مسایلی است که فقط از یک تخیل خیلی قوی می‌‏تواند ناشی شود و ربطی به حقیقت ندارد. اما بنابر هدفی طرح می‌‌شود.

جزئیات بیشتری از دستگیری‌‌ها دارید که به ما بدهید؟

روز ۱۷ نوامبر (۲۷ آبان) آقای مسعود عطاییان در قائم‏شهر دستگیر شد. به خانه‌‏ی او رفتند و بدون نشان دادن هیچ حکمی، چند ساعتی خانه را جست‌‌و‌جو کردند و چند نوشته‌‏ی مذهبی و آقای عطاییان را با خودشان بردند.

تا نه روز کسی از او خبری نداشت. بعد از نه روز تماس کوتاهی گرفت و تلفنی صحبت کرد. چند روز بعد از این دستگیری، سهیلا مطلبی و انور مسلمی دستگیر شدند.

احکامی که در حال حاضر برای بهاییان صادر می‏‌شود، احکام درازمدتی نیست، ولی تعداد آن زیاد است. آیا این یک استراتژی است؟

این‏‌ها می‌‏خواهند احکام تا آن‏جایی که امکان داشته باشد، طولانی مدت باشد. شاید افکار عمومی این اجازه را نمی‏‌دهد یا شاید امکانی برای صدور احکام درازمدت ندارند. بالاخره باید دلیلی داشته باشند.

ضمن این‌‌که این احکام چهار یا پنج ماهه نیستند. دستگیرشدگان چهار تا پنج ماه در بازداشت می‏مانند، برای مدتی آزاد می‏‌شوند و بعد حکمشان ابلاغ می‌‏شود.

مثلاً خانم سمین گرجی، پنج ماه در بازداشت بوده‏ است، الان آزاد شده و منتظر صدور حکم است. احتمال دارد حکم دو تا سه ساله زندان داشته باشد. بقیه هم همین‌‏طور، هم حکم زندان می‏‌گیرند و هم حکم تبعید.

در حال حاضر، وضعیت بهایی‌‏ها از نظر قانونی در ایران چگونه است؟

بهایی‏‌ها نمی‌‏توانند شغل دولتی داشته باشند. دانشگاه هم نمی‏‌توانند بروند. نزدیک به ۳۰ سال است که بهایی‌‏ها نتوانسته‏اند وارد دانشگاه شوند. بنابراین نمی‌‏توانند سطح زندگی بالایی داشته باشند.

هرقدر درس جوان‌‏های بهایی خوب باشد، بعد از این‌‌که از مدرسه فارغ‌‏التحصیل شدند، باید شغل‏هایی در بازار آزاد اختیار کنند. از قبیل خرید و فروش و کارهایی شبیه این‏. امکان خاصی برایشان وجود ندارد.

۱۳۸۷ آذر ۱۷, یکشنبه

خلاصه مقاله آقای نادر سعیدی در مورد بهایی ستیزی

دکتر نادر سعیدی در مقاله اخیر خود، ریشه های اتهامات وارد بر بهاییان را که از جانب بهایی ستیزان مطرح می‌شود بررسی کرده است. در اینجا خلاصه‌ای از مقاله ایشان را می‌آورم. دکتر سعیدی معتقد است که:
«هر فرهنگی، بگونه ای وسواسی در مورد یک اقلیت بخصوص، دست به دروغ پردازی و افترا و ‏تخیل میزند و خود را بر اساس تضاد با ان اقلیت تعریف می کند. در نظامهای نژادپرست این ‏اقلیت نژادی مظلوم است که بعنوان "دیگر" ان جامعه و فرهنگ تعریف می شود و هرچه که در ‏ان جامعه پلید و نفرت انگیز تلقی می شود به ان گروه نسبت داده می شود... در فرهنگ ‏ایران این گروه "دیگر" بیش از هر گروهی اقلیت بهائی بوده است.»
در ادامه می‌نویسد:
«هر فرهنگ گروه "دیگر" را براساس عقده ها و حساسیت های خودش تعریف می کند. در گذشته ‏دو دسته از این عقده ها در فرهنگ قرن نوزدهم ایران رواج و قدرت بسیار داشتند. یکی عقده ‏های جنسی و دیگر عقده های مذهبی. طبیعی است که در فرهنگ بهائی ستیزی گذشته همواره ‏بهائیان بر اساس این دو نوع افترا و مکانیزم فرافکنی روانی مورد توهین و مسخ و دشنام قرار ‏بگیرند.»

در مورد اینکه چرا مرتجعان می‌گویند که بهائیان ضد اسلام هستند می‌گوید:
«دسته دیگر از عقده ها و حساسیت های فرهنگی ما به مسئله مذهب و خداپرستی مربوط می‌شود. ‏منطق و جهان بینی ارتداد شاید مخوف‌ترین و عقب‌افتاده ترین شکل انسان‌کشی وانسان‌زدایی ‏است. یعنی فرهنگی است که اندیشیدن راجرم نابخشودنی قلمداد می‌کند. نه تنهاخودش‌از اندیشیدن احتراز می‌کند بلکه با دشنام و کشتاردیگران را هم ‏از اندیشیدن ممنوع سازد...جای تعجب نیست که رهبران ارتجاع برای منفور ساختن ‏بهائیان در میان مردم به تکرار این دروغ بپردازند که بهائیان منکر حقانیت آئین اسلام هستند و به ‏توحید و خداپرستی عقیده ندارند بلکه بهاءالله را خدا می دانند. حقیقت این است که بهائیان البته ‏آئین اسلام را آئینی الهی می دانند وبه آن احترام می‌گذارند. اما براین باورند که قوانین اسلام برای ‏دوران گذشته قابل اجرا بوده است و در مرحله خود به تمدن و پیشرفت بشر کمک کرده است اما ‏ان قوانین دیگر برای نیازها و ویژگیهای جهان امروز مناسب نیست همانطور که دستورات آئین ‏بهائی نیز صرفا برای زمان محدودی قابل اجراست و در مراحل بعدی پیشرفت انسان اعتباری ‏نخواهد داشت. ‏»

اما جالب است که شیوه بهایی ستیزی نیز همراه با زمان دستخوش تغییراتی شده است. نادر سعیدی در این باره می‌گوید:
اگرچه درایران قرن نوزدهم بخاطر نوع عقده ها و حساسیتهای فرهنگی آن زمان بهائیان ‏بعنوان "دیگر" فرهنگی از طریق افتراهای جنسی و مذهبی مورد تحریف و مسخ قرار می گرفتند ‏اما در قرن بیستم و بیست و یکم حساسیت و وسواس فرهنگی جامعه ما بیش از هر چیز شکلی ‏سیاسی به خود گرفته است... در فرهنگ قرن بیستم ایران، همسوی اهمیت یافتن هر چه بیشتر تعریفی سیاسی و ‏ملی از هویت ایرانی، شکل چیره بهائی ستیزی نیزعوض می شود و بتدریج نوع اتهامات به بهائیان ‏به موازات این تغییر حساسیت دگرگون می گردد. جالب است که در 60 سال اول آئین بهائی ‏هیچیک از مخالفان بهائی اعم از رهبران دینی یا رهبران سیاسی به هیچ وجه بهائیان را عامل ‏سیاست خارجی نمی دانستند. حتی در زمان مشروطیت طرفداران "مشروعیت" مانند فضل الله ‏نوری آئین بهائی را به این دلیل نفی می کردند که از نظر بهائیان باید همه ایرانیان صرفنظر از ‏مذهبشان بعنوان شهروند ایرانی در مقابل قانون برابر و محترم باشند و البته برای فضل الله این ‏باور کفر و محاربه با خدا بود...نتیجه ان است که در قرن بیستم اگرچه ‏اتهامات جنسی و مذهبی ادامه یافت اما افترا و بهتان و دروغ در مورد خارجی بودن و سیاسی ‏بودن و جاسوس بودن بهائی ترفند چیره "دیگر پردازی" برای طرد و منفور ساختن این اقلیت شده ‏است»

۱۳۸۷ آذر ۱۶, شنبه

ادامه نقض حقوق بهاییان در ایران

در طول کمتر از یک هفته، ۳ نفر دیگر از اعضای جامعه بهایی بنام‌های مسعود عطائیان،سهیلا مطلبی و انور مسلمی درشهرهای قائم‌شهر و ساری دستگیر و روانه بازداشتگاه اداره اطلاعات شدند.
مسعود عطائیان، از اعضای جامعه بهایی قائمشهردر روز ۲۷ آبان ۸۷ دستگیر شد.
در روز ۲۷ آبان۸۷ ، شخصی بنام موحد، که سال‌هاست مباشر ایذاء و اذیت بهاییان در اداره اطلاعات ساری می‌باشد، به همراه ۴ تن دیگر، بدون حکم دادستانی، به منزل ایشان می‌روند. ضمن پاره کردن عکس‌های دینی تمام کتابهای مذهبی، نوشتجات، اوراق و دستگاه کامپیوتر را توقیف می‌کنند و مسعود عطائیان را هم با خود می‌برند. خانواده ایشان تا دو هفته موفق به کسب هیچ خبری از ایشان نبود.
از ابتدای سال جاری، که ۶ نفر از مسئولین جامعه بهایی بازداشت شدند، بهاییان مازندران هم تحت فشار روز افزون قرار گرفته‌اند و از قرائن چنین برمی‌آید که دولت ایران تعدی به حقوق بهاییان را در دو سطح ملی و محلی در دستور کار خود قرار داده است.
در سطح محلی، در مناطقی که تراکم جمعیت بهایی بیشتر است، مانند ساری، قائم‌شهر، شیراز و اصفهان، دستگیریهای گسترده‌ای انجام شد.
در قائم‌شهر سیمین گرجی بعد از گذراندن ۶ ماه بازداشت، اکنون منتظر رای دادگاه است.
علی احمدی اکنون در حال سپری کردن دوران محکومیت ۹ ماهه زندان قائم‌شهر است، تا بعدا ز آن به یکسال تبعید به شهر خلخال در استان اردبیل برود.
چنگیز درخشان از دیگر دستگیر شدگان بود که بعد از گذراندن ۶ ماه زندان اکنون آزاد شده است.
در شهر ساری نیز دستگیریها ادامه دارد. هنوز یک هفته از دستگیری مسعود عطائیان در قائم شهر نگذشته بود که سهیلا مطلبی و انور مسلمی در ساری دستگیر و روانه بازداشتگاه اطلاعات شدند. طرازالله الله‌وردی و سونیا تبیانیان که در اواخر آبان ماه ۸۷ بازداشت شده بودند به اداره اطلاعات ساری منتقل و در اختیار رئیس این اداره، موحد هستند. فواد نعیمی از سال قبل در حال گذراندن دوره محکومیت ۳۰ ماهه خود در زندان شهر ساری می‌باشد، تا بعد از آن به مدت دو سال به اقلید فارس به تبعید برود. سیامک ابراهیمی از شهر تنکابن بعد از بازجویی در اداره اطلاعات شهر ساری توسط موحد، هم‌اکنون در زندان شهر تنکابن مازندران در حال سپری کردن زندان ۶ ماهه خود می‌باشد، تا بعد از آن به شهر زابل به مدت ۲ سال تبعید شود. در شیراز هم ۵۴ نفر از جوانان بهایی را بخاطر شرکت در امورخیریه بازداشت کردند که سه نفر آنهاهمچنان در زندان به سر می‌برند. در کنار بازداشتها، از دیگر اقدامات محلی ویران ساختن گورستان بهاییان می‌باشد. در قائم‌شهر *و اصفهان قبرها را با بلدوزر واژگون و صدها اصله درخت را قطع کردند. در بعضی شهرهای ایران منازل بهاییان را آتش زدند ، در اصفهان به دختران بهایی در خیابان حمله کردند و حتی در فرودین ماه امسال، عده‌ای که خود را سربازان امام زمان خواندند، در شیراز تلاش کردند تا یک بهایی را در خیابان با ریختن بنزین به رویش آتش بزنند.

در سطح ملی نقشه های مختلفی مانند دروغ پراکنی و تبلیغ گسترده بر علیه این اقلیت در روزنامه‌ها، خودداری از صدور جواز کسب و تعطیل کردن مغازه‌های بهاییان و گسترش ایذاء و اذیت در مدارس ، طراحی و اجراء می‌‌گردد. تنها در دو ماه گذشته(از ابتدای اکتبر تا کنون) حدود۶۰ مقاله، داستان وخبر در ایرنا، کیهان، فارس نیوز، ایسنا، رجانیوز، اعتماد، تابناک، کارگزاران و...برعلیه اقلیت بهایی منتشر شد. امسال همچنین پروژه اخراج دانشجویان بهایی که بعد از قریب به ۳۰ سال محرومیت از تحصیلات دانشگاهی، با پیگیری‌های مستمر جامعه بین الملل، توانستند در سال ۸۴-۸۵ وارد دانشگاه شوند تکمیل شد. از دیگر دستاوردهای دولت آقای احمدی‌نژاد جمع آوری تومار‌ بر علیه بهاییان در نمازهای جمعه به منظور تحریک عوام برعلیه این اقلیت و همچنین تشکیل یک سازو کار منسجم اداری جدید بنام «کمیته اقلیتها»، برای کنترل و اعمال محدودیت های بیشتر، می باشد.
--------------------------
*لینک‌های مربوط به سایت فعالان حقوق بشر موقتا غیر فعال می‌باشند.
لینک‌ها:
۱)تخریب قبرستان بهاییان در قائم‌شهر:
http://hrairan.org/Archive_87/1140.html
۲)تخریب قبرستان بهاییان در اصفهان:
http://www.hrairan.com/Archive_87/1123.html
۳)آتش زدن منازل:
http://www.bahai.org/persian/persecution/newsreleases/28-07-08
۴)عدم صدور جهت کسب وکار:
http://www.hrairan.org/Archive_87/1233.html
http://www.iran-emrooz.net/index.php?/news1/16743
۵)اذیت و آزار کودکان بهایی در مدارس
http://www.noghtenazar2.info/content/view/360/9
۶)لیستی از اخبار منتشره درمورد دیانت بهایی در جراید کشور:
http://linkadeh.blogspot.com/search?updated-min=2008-01-01T00%3A00%3A00-08%3A00&updated-max=2009-01-01T00%3A00%3A00-08%3A00&max-results=10
۷) تشکیل کمیته اقلیت‌ها در حوزه علمیه قم
http://www.roozonline.com/archives/2008/10/post_9741.php
۸)جمع‌آوری تومار:
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8706130281
http://asre-nou.net/php/view_print_version.php?objnr=624
۹)اخراج دانشجویان بهایی
http://zamaaneh.com/ardavan/2008/11/post_163.html
http://radiozamaaneh.com/news/2008/10/post_6570.html
۱۰)دستگیری ۵۴ تن از جوانان بهایی شیراز:
http://news.gooya.com/politics/archives/2008/10/078015.php
http://www.hrairan.com/Archive_87/1066.html
۱۱)تلاش برای آتش زدن یک بهایی در شیراز
http://www.roozonline.com/archives/2008/04/post_6762.php