اخیرا در خبرها آمده است که عبدالله شهبازی به زندان جمهوری اسلامی گرفتار آمد.
زندگی انسانهایی چون عبدالله شهبازی غم نامه ایست عبرت انگیز که نشان می دهد چگونه انسانهای شریفی چون او که سالها در راه آزادی و شرافت انسانی مبارزه کرده اند ممکن است تمام هویت خود را در زندان و در زیر فشار از دست بدهند، تن به شرم توبه بسپارند و نهایتا آلت دست دشمنان خود شوند.
عبدالله شهبازی که اکبر گنجی از ایشان به عنوان «تواب اطلاعاتی» نام می برد، بعد از توبه و بازگشت به اسلام ناگهان متوجه می شود که بهاییان بزرگترین خطر برای توبه دهندگانش هستند و رسالتی بزرگ برای افشای هست و نیست بهاییان بر دوشش می افتد. سالهای مدیدی را بعد از توبه به افشای بهاییان می پردازد تا شاید ایشان را هم بر سر عقل آورد و به توبه رهنمونشان شود و ثواب صد توبه نصیبش گردد. در این سبیل از هیچ کاری، از وارونه نمایاندن واقعیات گرفته تا جعل وقایع و مفتریات بر علیه بهاییان، ابایی نداشته است. اگر چه توفیق به توبه رساندن بهاییان نصیبش نشد اما حد اقل تلاش کرد تا در میان مسلمانان تخم نفرت و انزجار از این اقلیت را بپراکند تا شاید زمینه های فکری برای سرکوب جامعه بهایی فراهم گردد.
چنانکه بهروز به آیین در سایت اوهام زدایی گفته است، آقای شهبازی شرح مبسوطی می دهد که چگونه احسان طبری به تدریج منقلب گردید و مسلمان شد. شرح دعا خواندنهای او و خواندن دعای ابو حمزه ثمالی را می نگارد، اما فراموش میکند که توضیح دهد که خود او چگونه از یک مارکسیست دو آتشه به یک مسلمان سرسخت، با رسالتی عظیم برای نوشتن بر علیه هر آنکه همدست توبه دهندگانش نیست می شود.
آقای شهبازی بخاطر دردسر درست کردن برای بهاییان از هیچ دروغ و نیرنگی فرو گذاری نکرد. بعضا اطلاعاتی هم بدست می دهد که چنان خالی از محتوی و معنی است که لبخند بر لب هر خواننده صاحب طبع می آورد.
اگر به خانه من آمدی، برای من ای مهربان چراغ بیار و یک دریچه که از آن به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم
۱۳۸۷ خرداد ۲۹, چهارشنبه
۱۳۸۷ خرداد ۱۴, سهشنبه
گفتمان آخر الزمانی
اخیرا مطلبی در «رادیو زمانه » منتشر شد که به پوشش ایران در رسانه های هلند اختصاص داشت. قسمت پایانی گزارش تحت عنوان «ایران منتظر عیسی و امام» در برگیرنده نقطه نظرات آقای سید مصطفی آزمایش، حقوقدان و اسلامشناس ساکن پاریس درباره محمود احمدینژاد و منطق آخرالزمانی او بوده است.
از آنجا که آراء و نظریات دیانت بهایی با این موضوع ارتباط تنگاتنگی دارد،کامنتی برای رادیو زمانه فرستادم و الحمدالله دوستان هم لطف کردند و آنرا منتشر نمودند.
آقای آزمایش بعد از توضیحاتی چند پیرامون نقش «دیدگاه های امام زمانی» در سیاست های داخلی و خارجی ایران، نکته مهمی را عنوان می نمایند که در پارارگراف آخر مقاله آمده است. ایشان می گوید
«افکار عمومی هنوز آمادگی پذیرش افکار آخرالزمانی را ندارد؛ اما دارند به آن عادتش میدهند. تا حالا همیشه تقابل میان آیتاللههای اصلاحطلب و محافظهکار بود. اما پس از این مبارزه میان مخالفان و موافقان گروه آخرالزمانی خواهد بود...»
نظر آقای آزمایش بسیار سنجیده است. من هم قبول دارم که یکی از اتفاقات قریب الوقوع در ایران بحث در مورد امام زمان خواهد بود. اما نکته ای که می خواهم به اظهارات ایشان اضافه کنم اینست که علاوه بر آرای متعلق به گروه های سیاسی موجود، اعم تندروهای نزدیک به حجتیه و یا روحانیون میانه رو، آراء دیانت بهایی در مورد قائمیت نیز، بی شک، در این بحث مطرح خواهدشد. چرا که اولا مبادی اعتقادی دیانت بهایی رابطه تنگاتنگی با موضوع قائمیت دارد و ثانیا مجاری ارتباطی بین بهاییان و غیر بهاییان روز بروز قابلیت بیشتری برای تبادل آرا در بین آنها پیدا می کند. سخت گیری های فزاینده بر بهاییان نیز بیانگر آنست که اندیشه ای که آقای احمدی نژاد به آن تعلق دارد حضور بهاییان در این بحث را بسیار جدی گرفته است و پیشاپیش تصمیم به حذف آن از جریان این گفتمان سرنوشت ساز گرفته است.
ایدئولوژی دیانت بهایی در مورد امام زمان بر این محور استوار است که امام زمان شیعیان ظهور کرده است. ایشان کسی نبود غیر از سید علی محمد باب که در سال ۱۸۴۴، یعنی ۱۶۴ سال پیش، در عنفوان جوانی( چنانچه در احادیث نیز به جوان بودن قائم اشاره شده است) به رسالت قیام نمود. با قیام او بر امر، آشوب و انقلاب عظیمی سراسر ایران فرا گرفت که سالها ادامه یافت. هنوز این انقلاب کاملا فرو ننشسته بود که بهاءالله آیین بهایی را تاسیس نمود. پیروان دیانت بهایی معتقدند که بهاءالله رجعت مسیح بوده و با ظهور او موعود تمام ادیان ظاهر گردیده است، کسی که باب به ظهور قریب الوقوع او وعده داده بود و او را من یظهره الله(یعنی کسی که خدا او را ظاهر می کند) نامید. سید علی محمد باب با ظهور خود احکام اسلام را فسخ نمود و کتاب و احکام جدیدی آورد. این اتفاق نیز مطابق حدیثی متواتر است که می گوید «اذا قام القائم جاء بامر جدید کما دعا رسول الله صلی الله علیه و آله فی بدو الاسلام الی امر جدید(1)» یعنی وقتی که قائم ظاهر شود به کتاب و شریعت جدیدی می آید که بر اعراب (یعنی مسلمانان) پذیرش آن سخت می باشد
در آثار دیانت بهایی به سه دوره تاریخی بعد از ظهور سید علی محمد باب اشاره می شود. دوره اول عصر رسولی نام دارد که با ظهور باب آغاز و با صعود عبدالبها خاتمه می یابد. برای آنکه از وسعت تحولات فکری و شدت انقلابات روحی حاصل از این دو ظهور در عصر رسولی تصوری حاصل نماییم، لازم است بدانیم که این دوره با به خاک و خون کشیدن بیش از ۲۰ هزار بابی و بهایی در ایران آغاز شد. هزاران اثر از قلم شارع آیین بهایی نازل و اصول نظم بدیعی که باب به آن بشارت داد در کتاب اقدس مکشوف شد و با هدایت های عبدالبهاء در دو دهه پایانی عصر رسولی اجرای نظم بدیع بهایی، با تشکیل محافل محلی آغاز شد. .
عصر دوم عصر تکوین است که با جانشینی شوقی ربانی آغاز گردید و همچنان ادامه دارد. در این دوره، بهاییان ندای دیانت بهایی را به گوش مردم در اطراف و اکناف عالم رساندند، آیین بهایی پیروان زیاد پیدا کرد که آمار کنونی آن در منابع مختلف بین ۷ -۶ میلیون نفر ذکر شده است. در این دوره پایه های مدنیتی که بهاءالله در کتاب احکام خود، کتاب اقدس، به آن نوید داده بود با صرف نیروی عظیم انسانی و از خود گذشتگی و استقامت بی پایان مومنین امرش تشکیل و مستقر گردید. از جمله این پایه ها بیت العدل اعظم است که مرکز حفظ و هدایت جامعه بین المللی بهایی می باشد و دیگری محافل ملی و محلی در اقصی نقاط عالم هستند که دامنه گسترش آیین بهایی را به رتبه دوم بعد از دیانت مسیح رسانده اند. جریان گسترش نطاق امر بهایی در عالم و مشارکت و همکاری هایش در امور بین المللی همچنان رو به افزایش است. بهاییان معتقدند که با ادامه این جریان عالم به سوی دوره سوم تاریخی یعنی عصر طلایی در حرکت است. این همان عصری است که آقای احمدی نژاد و مسلمانان از آن به عنوان حکومت عدل یاد می کنند.متاسفانه بسیاری از مسلمانان تصور می نمایند که با ظهور قائم بساط ظلم به یکباره منطوی و حکومت عدل دفعتا بر کره خاک مستقر می شود. چنین تصوری با عقل سلیم منافات داردواحادیث متواتر اسلامی نیز بر این دلالت دارد که که زمین به همان ترتیب که از ظلم پر شد ه است(کما ملئت من الظلم) پر از عدل خواهد شد. دیانت بهایی در این باره قائل به وجود دو جریان عظیم در سیر تحولات عالم است. جریان اول جریان تدنی مدنیت کنونی و جریان دیگر جریان گسترش و تکامل مدنیت الهی در جهان است که در نهایت به تاسیس مدنیت الهی بر خرابه های تمدن رو به زوال کنونی منتهی خواهد شد.
نظریه وجود دو جریان می تواند آشتی بخش دو نظریه غالب در بین مسلمانان در مورد وضعیت جهان در زمان ظهور قائم باشد. چنان که می دانید حجتیه معتقد به آنست که تلاش مسلمانان به گسترش آشوب در عالم نهایتا به ظهور قریب الوقوع قائم می انجامد. این گروه به تشکیل حکومت اسلامی اعتقادی ندارد و شاید اطلاق هرج و مرج طلب به آنان غیر منصفانه نباشد. در مقابل کسانی چون آیت الله خمینی و نظریه پردازان حکومت اسلامی هستند که با گسترش اسلام در جهان سعی می کنند تا زمینه ساز ظهور قائم شوند.
------------------------------------------
(1)در صفحه 338 جلد 52 بحار الانوار
از آنجا که آراء و نظریات دیانت بهایی با این موضوع ارتباط تنگاتنگی دارد،کامنتی برای رادیو زمانه فرستادم و الحمدالله دوستان هم لطف کردند و آنرا منتشر نمودند.
آقای آزمایش بعد از توضیحاتی چند پیرامون نقش «دیدگاه های امام زمانی» در سیاست های داخلی و خارجی ایران، نکته مهمی را عنوان می نمایند که در پارارگراف آخر مقاله آمده است. ایشان می گوید
«افکار عمومی هنوز آمادگی پذیرش افکار آخرالزمانی را ندارد؛ اما دارند به آن عادتش میدهند. تا حالا همیشه تقابل میان آیتاللههای اصلاحطلب و محافظهکار بود. اما پس از این مبارزه میان مخالفان و موافقان گروه آخرالزمانی خواهد بود...»
نظر آقای آزمایش بسیار سنجیده است. من هم قبول دارم که یکی از اتفاقات قریب الوقوع در ایران بحث در مورد امام زمان خواهد بود. اما نکته ای که می خواهم به اظهارات ایشان اضافه کنم اینست که علاوه بر آرای متعلق به گروه های سیاسی موجود، اعم تندروهای نزدیک به حجتیه و یا روحانیون میانه رو، آراء دیانت بهایی در مورد قائمیت نیز، بی شک، در این بحث مطرح خواهدشد. چرا که اولا مبادی اعتقادی دیانت بهایی رابطه تنگاتنگی با موضوع قائمیت دارد و ثانیا مجاری ارتباطی بین بهاییان و غیر بهاییان روز بروز قابلیت بیشتری برای تبادل آرا در بین آنها پیدا می کند. سخت گیری های فزاینده بر بهاییان نیز بیانگر آنست که اندیشه ای که آقای احمدی نژاد به آن تعلق دارد حضور بهاییان در این بحث را بسیار جدی گرفته است و پیشاپیش تصمیم به حذف آن از جریان این گفتمان سرنوشت ساز گرفته است.
ایدئولوژی دیانت بهایی در مورد امام زمان بر این محور استوار است که امام زمان شیعیان ظهور کرده است. ایشان کسی نبود غیر از سید علی محمد باب که در سال ۱۸۴۴، یعنی ۱۶۴ سال پیش، در عنفوان جوانی( چنانچه در احادیث نیز به جوان بودن قائم اشاره شده است) به رسالت قیام نمود. با قیام او بر امر، آشوب و انقلاب عظیمی سراسر ایران فرا گرفت که سالها ادامه یافت. هنوز این انقلاب کاملا فرو ننشسته بود که بهاءالله آیین بهایی را تاسیس نمود. پیروان دیانت بهایی معتقدند که بهاءالله رجعت مسیح بوده و با ظهور او موعود تمام ادیان ظاهر گردیده است، کسی که باب به ظهور قریب الوقوع او وعده داده بود و او را من یظهره الله(یعنی کسی که خدا او را ظاهر می کند) نامید. سید علی محمد باب با ظهور خود احکام اسلام را فسخ نمود و کتاب و احکام جدیدی آورد. این اتفاق نیز مطابق حدیثی متواتر است که می گوید «اذا قام القائم جاء بامر جدید کما دعا رسول الله صلی الله علیه و آله فی بدو الاسلام الی امر جدید(1)» یعنی وقتی که قائم ظاهر شود به کتاب و شریعت جدیدی می آید که بر اعراب (یعنی مسلمانان) پذیرش آن سخت می باشد
در آثار دیانت بهایی به سه دوره تاریخی بعد از ظهور سید علی محمد باب اشاره می شود. دوره اول عصر رسولی نام دارد که با ظهور باب آغاز و با صعود عبدالبها خاتمه می یابد. برای آنکه از وسعت تحولات فکری و شدت انقلابات روحی حاصل از این دو ظهور در عصر رسولی تصوری حاصل نماییم، لازم است بدانیم که این دوره با به خاک و خون کشیدن بیش از ۲۰ هزار بابی و بهایی در ایران آغاز شد. هزاران اثر از قلم شارع آیین بهایی نازل و اصول نظم بدیعی که باب به آن بشارت داد در کتاب اقدس مکشوف شد و با هدایت های عبدالبهاء در دو دهه پایانی عصر رسولی اجرای نظم بدیع بهایی، با تشکیل محافل محلی آغاز شد. .
عصر دوم عصر تکوین است که با جانشینی شوقی ربانی آغاز گردید و همچنان ادامه دارد. در این دوره، بهاییان ندای دیانت بهایی را به گوش مردم در اطراف و اکناف عالم رساندند، آیین بهایی پیروان زیاد پیدا کرد که آمار کنونی آن در منابع مختلف بین ۷ -۶ میلیون نفر ذکر شده است. در این دوره پایه های مدنیتی که بهاءالله در کتاب احکام خود، کتاب اقدس، به آن نوید داده بود با صرف نیروی عظیم انسانی و از خود گذشتگی و استقامت بی پایان مومنین امرش تشکیل و مستقر گردید. از جمله این پایه ها بیت العدل اعظم است که مرکز حفظ و هدایت جامعه بین المللی بهایی می باشد و دیگری محافل ملی و محلی در اقصی نقاط عالم هستند که دامنه گسترش آیین بهایی را به رتبه دوم بعد از دیانت مسیح رسانده اند. جریان گسترش نطاق امر بهایی در عالم و مشارکت و همکاری هایش در امور بین المللی همچنان رو به افزایش است. بهاییان معتقدند که با ادامه این جریان عالم به سوی دوره سوم تاریخی یعنی عصر طلایی در حرکت است. این همان عصری است که آقای احمدی نژاد و مسلمانان از آن به عنوان حکومت عدل یاد می کنند.متاسفانه بسیاری از مسلمانان تصور می نمایند که با ظهور قائم بساط ظلم به یکباره منطوی و حکومت عدل دفعتا بر کره خاک مستقر می شود. چنین تصوری با عقل سلیم منافات داردواحادیث متواتر اسلامی نیز بر این دلالت دارد که که زمین به همان ترتیب که از ظلم پر شد ه است(کما ملئت من الظلم) پر از عدل خواهد شد. دیانت بهایی در این باره قائل به وجود دو جریان عظیم در سیر تحولات عالم است. جریان اول جریان تدنی مدنیت کنونی و جریان دیگر جریان گسترش و تکامل مدنیت الهی در جهان است که در نهایت به تاسیس مدنیت الهی بر خرابه های تمدن رو به زوال کنونی منتهی خواهد شد.
نظریه وجود دو جریان می تواند آشتی بخش دو نظریه غالب در بین مسلمانان در مورد وضعیت جهان در زمان ظهور قائم باشد. چنان که می دانید حجتیه معتقد به آنست که تلاش مسلمانان به گسترش آشوب در عالم نهایتا به ظهور قریب الوقوع قائم می انجامد. این گروه به تشکیل حکومت اسلامی اعتقادی ندارد و شاید اطلاق هرج و مرج طلب به آنان غیر منصفانه نباشد. در مقابل کسانی چون آیت الله خمینی و نظریه پردازان حکومت اسلامی هستند که با گسترش اسلام در جهان سعی می کنند تا زمینه ساز ظهور قائم شوند.
------------------------------------------
(1)در صفحه 338 جلد 52 بحار الانوار
اشتراک در:
پستها (Atom)