مدتی است که مسلمانان باز کار و زندگی را به کناری گذاشته اند و به ابراز خشم و غضب
اسلامی خود بر علیه فیلم "ضد اسلامی" خیرت ویلدرس نماینده تندروی مجلس هلند مشغولند.
مدتی است که در جریان اخبار و حوادث مربوط به این فیلم در مدیا هستم و منتظر آن بودم که با فیلم اهانت آمیزی مواجه شوم. اما بعد از تماشای فیلم اولین سوالی که برایم پیش آمد آن بوده است که چرا مسلمانان این فیلم را ضد اسلامی می نامند.
آقای خیرت ویلدرس هیچ دخالتی در روایت داستان ندارد. ایشان تنها به این اکتفا نموده اند که آیاتی از کلام الله مجید را انتخاب و یا به قول خبرنگار گمنام زمانه "برجسته" نمایند و آن دسته از اعمال و اقدامات مسلمانان را که به نظر ایشان نتیجه این آموزش ها می باشند را در کنار آن بیاورد. از خبرنگار محترم زمانه باید پرسید که "برجسته نمودن" کلام الهی چه اشکالی می تواند داشته باشد که ایشان از این کلمه مترادف با یک دسیسه شوم استفاده می نماید؟ باید همچنین از مسلمانان معترض سوال نمود که عوض تهدید به ترور و کشتار که ممکن است در فیلم بعدی آقای ویلدرس مورد استفاده واقع شود قدم پیش بگذارند و بگویند که این رفتار ها اگر مربوط به این آیات نیست پس از کجاست؟ و یا اگر این رفتار ها را منطقی می دانید چرا از نمایش آن به غضب اسلامی دچار می شوید.
صرفنظر از واکنش هایی که مسلمانان دنیا بعضا از روی ناآگاهی و بعضا از روی تربیت غلط به نمایش می گذارند واکنش دولت ایران در مرداد ماه سال پیش به اظهارات خیرت ویلدرس در مجلس مبنی بر منع انتشار قرآن در هلند به خاطر ترویج خشونت بسیار تکان دهنده تر بود. سفارت ایران اعلام نمود "چیزی که جهان در حال حاضر نیازمند آن است فراخوانی برای درک متقابل، گفتمان و تسامح است" و اکنون نیز باید منتظر ماند تا واکنش ملل اسلامی را به انتشار این فیلم ببینیم.
مسلمانان عالم در حالی انتظار درک متقابل از میزبانان اروپایی و آمریکایی خود دارند که در ممالک خود پا بر گلوی غیر مسلمانان گذارده اند. جمهوری اسلامی در حالی بر طبل تسامح می کوبد که سالهاست سنی مذهبان تهرانی از داشتن مسجدی برای ادای فرايض خود محرومند. مگر نه آنست که سنی ها نیز چون شیعیان مسلمانند. کسی که با مادر خود زنا کند با دیگران چه ها کند.
بهاییان ایران سالهاست که بی هیچ دلیلی تحت آزار و اذیت هموطنان مسلمان خود قرار دارند. اگر چه پیش از انقلاب دولت شاهنشاهی ایران که خود را جانشین کوروش کبیر می دانست شهروندان بهایی خود را در مقابل روحانیان و مقلدین ساده دل آنها در گوشه و کنار ایران بی دفاع گذاشته بود و از آن هم بدتر آنان را وجه المصالحه با روحانیت قرار داده بود اما بعد از انقلاب این کشتار و بی رحمی شکلی دولتی و سیستماتیک به خود گرفت. اخبار دستگیری ها و اعدام ها به خیل اخبار جنایات مردمی اضافه شد تا جایی که در ۱۰ سال اول انقلاب حدود ۲۰۰ بهایی از جوان ۱۶ ساله تا پیرمرد نود ساله اعدام شدند. بسیاری از این اعدامیان از فضلای جامعه بوده اند. کسانی چون دکتر علی مراد داوودی که کتاب "روح فلسفه قرون وسطا"یش سالها بعد از شهادتش جایزه بهترین ترجمه را به خود اختصاص داد و سالها در دانشگاه ها تدریس می شد(یا میشود)، چون دکتر کمال الدین بخت آور صاحب کتابهایی چون "آیا عقل برای زیستن کافیست"، "نوامیس اندیشه"،" ماهیت دین و قانون " و دهها دانشمند دیگر. بسیاری از این شهدا به سختی شکنجه شده بودند. بدنهایشان با اتو سوزانده شد. انگشتانشان خرد شد. بدنشان مثله شد.
اما این تمام ماجرا نبود. بهاییان از کار های دولتی بر کنار شدند که اکثری از ایشان حق بازنشستگی، و بیمه خدمات درمانی و چندین حقوق دیگر پرداخته بودند و دیناری از حقوق خود را دریافت ننمودند. آیا معنی غصب در کتب اسلامی متفاوت است؟ در بعضی از روستاها مردم توسط روحانیان تشجیع به آزار و اذیت بهاییان شدند و خانه ها یشان به آتش کشیده شد و آواره کوی و برزن شدند.قبرستان های بهایی ویران شد و اجساد مردگان در حیاط خانه ها به خاک سپرده شدند. جوانان بهایی برای ۳۰ سال تحصیلات عالیه باز داشته شده اند.
اگر چه در زمان دولت خاتمی این روند کمی کند و این آتش به سردی گراییده بود. اما با روی کار آمدن آقای احمدی نژاد این آتش مجددا زبانه کشیده است. این بار نوبت کودکان بهایی است که با شدت بیشتری در مدارس تحقیر و توهین شوند. مربیان تربیت دینی و تاریخ اطلاعات غلط و تحریف شده ای در کلاس درس به خورد دانش آموزان می دهند و دانش آموزان بهایی حق اعتراض و یا تصحیح ندارند. از آنان خواسته می شود تا اقرار به دروغ هایی نمایند که فکر کوتاه این معلمین آنرا خلق نموده است و بدین طریق مورد انزجار هم کلاس ها واقع گردند.
وضع در سایر بلاد اسلامی از این نیز بد تر است. دولت مصر نیز اقدامات خیرت ویلدرس را تقبیح نموده است در حالی که این کشور از اعطا کارت ملی به بهاییان بخاطر هویت دینی شان امتناع ورزیده است.
با این تفاسیر اعتراض مسلمانان به ویلدرس بیشتر از روی یک عادت دیرینه است تا یک حرکت بر گرفته از اندیشه و فکر.
اگر به خانه من آمدی، برای من ای مهربان چراغ بیار و یک دریچه که از آن به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم
۱۳۸۷ فروردین ۸, پنجشنبه
۱۳۸۶ اسفند ۱۷, جمعه
متکی: اهانت مذهبی نقض حقوق بشر است
دلم ز صو معه بگرفت و خرقه سالوس!
آقای متکی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، در یک اظهار نظر محیر العقول اعلام فرمودند که اهانت مذهبی نقض حقوق بشر است.
جناب متکی در حالی ادعای احترام به ادیان و مذاهب را دارد که حکومت های اسلامی به خصوص رژیم جمهوری اسلامی و مخصوصا دولتی که آقای متکی نماینده آن هستند نمونه بارز نفی حقوق اقلیت های دینی است.
آیا اینان همان کسانی نیستند که آن بلا را به سر دراویش گنابادی آوردند. آیا اینان همان کسانی نیستند که اجازه ساخت مسجدی را به سنی مذهبان تهران ندادند و آنها را تحت فشار دایم قرار می دهند و آخر از همه آیا اینان همانانی نیستند که بهاییان ایران را به بلایای بی انتها دچار کرده اند. مشاغلشان را از دستشان گرفتند. گورستانهایشان را ویران کردند. خانه هایشان را نیمه شب بر سرشان آوار نمودند(نمونه آن ماه گذشته در آباده فارس اتفاق افتاد که منزل آقای بهرامی را بابلدوزر ویران نمودند.) بیش ۲۰۰ بهایی را بی هیچ جرمی و بعضا بدون هیچ دادگاهی اعدام نمودند و بعضی را سر به نیست ساخته اند.جوانان بهایی را از ورود به دانشگاه ها محروم نمودند و اخیرا نوجوانان و کودکان بهایی را در مدارس تحت فشار و تحقیر قرار می دهند.
آخر شرمی هم از خرقه آلوده خویش ندارند. در کنار تمام دولتهایی که تا کنون در جمهوری اسلامی به نقض بارز حقوق بشر پرداختند دولت احمدی نژاد هنر دیگری نیز دارد. این نو عروس نابغه می تواند در چشم جهانیان نگاه کند و با اطمینان بی نظیری دروغ بگوید.
در چشم دنیا خیره شود و بگوید که: می دانی که دروغ می گویم ولی من اهمیتی نمی دهم و دروغ می گویم. به سلامتی اسلام دروغ می گویم.
آقای متکی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، در یک اظهار نظر محیر العقول اعلام فرمودند که اهانت مذهبی نقض حقوق بشر است.
جناب متکی در حالی ادعای احترام به ادیان و مذاهب را دارد که حکومت های اسلامی به خصوص رژیم جمهوری اسلامی و مخصوصا دولتی که آقای متکی نماینده آن هستند نمونه بارز نفی حقوق اقلیت های دینی است.
آیا اینان همان کسانی نیستند که آن بلا را به سر دراویش گنابادی آوردند. آیا اینان همان کسانی نیستند که اجازه ساخت مسجدی را به سنی مذهبان تهران ندادند و آنها را تحت فشار دایم قرار می دهند و آخر از همه آیا اینان همانانی نیستند که بهاییان ایران را به بلایای بی انتها دچار کرده اند. مشاغلشان را از دستشان گرفتند. گورستانهایشان را ویران کردند. خانه هایشان را نیمه شب بر سرشان آوار نمودند(نمونه آن ماه گذشته در آباده فارس اتفاق افتاد که منزل آقای بهرامی را بابلدوزر ویران نمودند.) بیش ۲۰۰ بهایی را بی هیچ جرمی و بعضا بدون هیچ دادگاهی اعدام نمودند و بعضی را سر به نیست ساخته اند.جوانان بهایی را از ورود به دانشگاه ها محروم نمودند و اخیرا نوجوانان و کودکان بهایی را در مدارس تحت فشار و تحقیر قرار می دهند.
آخر شرمی هم از خرقه آلوده خویش ندارند. در کنار تمام دولتهایی که تا کنون در جمهوری اسلامی به نقض بارز حقوق بشر پرداختند دولت احمدی نژاد هنر دیگری نیز دارد. این نو عروس نابغه می تواند در چشم جهانیان نگاه کند و با اطمینان بی نظیری دروغ بگوید.
در چشم دنیا خیره شود و بگوید که: می دانی که دروغ می گویم ولی من اهمیتی نمی دهم و دروغ می گویم. به سلامتی اسلام دروغ می گویم.
اشتراک در:
پستها (Atom)